چه با این جان من کردی
که چون بیدی بلرزد دل
ز دستم رستی و رفتی
دلا زنهار ای غافل
گُویندم هی! تو؟ کیستی؟
شدم در بین خلق جاهل
بیا برگرد یار من
که این عشقت شدس حاصل
دلم صد پاره کردی تو
که هر پاره شدست عاشق
هر آن دل را که خون کردی
همان حالا شدست، یک دل
چونان جانان خود کردی
فراقت ، سنگ را مشکل
بیا تا بهر تو گویم
فراقت عالمی سوزد
چونان عاشق شدم برتو
فلک را خشم افروزد
زمین هم چون مرا بیند
زبان در کام خود دوزد
تو ای جان گران من
تورا قلب و غزل بوسد
درود ها برشما خوشحالم که به بهتر شدن شعرهای بنده و پیشرفتم توجه دارید بله ممکن هست که بهتر بشه بستگی به خوانش شعر داره گویندم در اینجا به شکل (گُیَندم )خونده میشه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود