دوشنبه ۳ دی
عشق بی وفا شعری از توحید هاشملو قلمدار
از دفتر غم عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴ شماره ثبت ۱۲۴۴۵۱
بازدید : ۱۹۹ | نظرات : ۶
|
دفاتر شعر توحید هاشملو قلمدار
آخرین اشعار ناب توحید هاشملو قلمدار
|
کوچه های این محله تمام خیابونای این شهر
صدای قدمهای ما را میشناسند
یادته یه روز بارونی پیاده افتادیم به جون کوچه ها
زنگ در همسایه ها شده بودن زنگ تفریح ما
تو سر هر کوچه رسیدیم
قلبی میکشیدیم روی دیوار اول اسم من تو مینوشتی
منم اسم تو را روی سینه مینوشتم
میگفتم دیوارها نامحرمن ، عشق من فقط ماله منه
تو میخندیدی و دستت و رو سینه میزدی
میگفتی دلم فقط مال توئه
حالا چی شده ای بی وفا
چه زود زدی زیر حرفات
رفتی و پشت سرت نگا نکردی
من و با خاطره هات اسیر غمها کردی
میدونستی دل من طاقت بی تو بودن نداره
زودی از پا می افته و تحمل دوری نداره
چه زود با یکی دیگه دلبسته شدی
دستم و ول کردی و با یکی دیگه دست به دست شدی
حلالت نمیکنم بیوفایی هم حدی داره
تو بهم تا نفس تو سینه داری قول موندن داده بودی
میدونم دل من طاقت نمیاره این جدایی از پا در میاره
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.