خدای پاییز

🌻خدای پاییز🌻
برگوش رسد صدای پاییز
گلبانگ خوشی ز نای پاییز

صبح است و سپیده باز سر زد
از پنجره طلای پاییز

مهر آمد و حلقه ای به در زد
شد موسم قصه های پاییز

در را بگشای تا بر آن دل
حالی بدهد هوای پاییز

برخیز و بگیر بوسه ای گرم
از غنچه چون حنای پاییز

از جنگل و کوه و دشت ودریا
بر خاست سر و صدای پاییز

آورده عجب قلم به جولان!
نقاش هنر نمای پاییز

بر صورت ابر و ماه و خورشید
خوش نقش زده خدای پاییز

بر قامت خوش نمای جنگل
خوش دوخته شد قبای پاییز

بنگر ز بلندی تماشا
بر چهره دلگشای پاییز

دستی بگشای و دانه برچین
از دامن دلربای پاییز

سرمست شدم ز رنگ و بوی
هستی ده و بی ریای پاییز

نارنج و انار و عطر لیمو
بوی بِهِ آشنای پاییز

سیمای شراب رنگ انگور
تک دانه و کهربای پاییز

از این همه خط و خال زیبا
من عاشق رنگهای پاییز

جانی بدهد جهان ما را
جام میِ جانفزای پاییز

گسترده ز برگ پرنیانی
چون فرش بزیر پای پاییز

آهسته قدم گذار و مگذر
زین صحنه و سرسرای پاییز

ثبت است میان سینه ما
افسانه دیرپای پاییز

وین خش خش برگهای بی جان
شرحی است ز ماجرای پاییز

از دست اجل رها شدیم و
گشتیم غزلسرای پاییز

تقدیم شدست از "یگانه"
زیبا غزلی برای پاییز
                  #امیر_وحدتی_یگانه