يکشنبه ۲ دی
روزنامه شعری از شیوا موسی زاده
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۰۲:۲۲ شماره ثبت ۱۲۴۳۷
بازدید : ۸۰۷ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب شیوا موسی زاده
|
نیستی!
مرد ژورنالیست قصه هام...
تو انسان بودی ؛
یامن
گریز؟
که دیگر به هیچ اتاق شعری نمیروم
و هنوز ردپای چندقطره خون
در من جا میماند
وتو...
پشت علامت سوالهام
باکلاهی برسر:
قدم میزنی
سیگار میکشی
شعر میخوانی
آنگاه لبخندم میزنی:
که هی دختر
چرا رفتی اون بالا
می افتی ها بیا پایین!
وفردا
تیتر اول روزنامه های شهر
با کلاهی بر سر
و جای چند نقطه چین بر پیشانی
به من چشمک می زند
وباسیگارهاش زیر پای عابران را فیلتر میکند...
یادش به خیر!
آن وقت ها
نه روزنامه بود
نه نقطه چین
نه تیترهای تاریک
ونه کلاه...
تنها شعر بود که می بارید!
آفتاب که می زد
با صدای غمناکی بیدار میشدم
وتازه قایم باشک بازیم بازندگی آغاز
شعر غمناک بود!
وازحنجره ات دود می شد
غبارش بر من می نشست
سیاه میشدم
مثل کاغذ هام
که هیچکس دوستشان ندارد
جزخودم
جز تو
و دیگر
همه روزنامه می خوانند...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.