سه شنبه ۴ دی
|
آخرین اشعار ناب طاهر معین
|
ترسی ندارد ای دل ، این ظلمت شبانه
کز ماه گُر گرفته ، آتش کشد زبانه
در شهر شب فروشان ، هر چند دیده خون شد !
بر بند ور نه بندند ، با زور تازیانه
آنگه که رد نمیشد ، شب از دیار خوبان
مهتاب میگرفت از ، دریای شب کرانه
رؤیای جادوی شب ، کس را به شک نینداخت !
وقتی که رخنه میکرد ، در قصه موذیانه
چون آسمان پاییز ، عمری همیشه ابری
بار و بر جوانی ، خشکید نو برانه
بر اینچنین مصیبت ، باید گریست عمری
بر تک درخت نو پا ، در سُور موریانه
از ساقه شد هویدا ، کین ریشه جان ندارد
بر شاخهی جوانی ، خشکیده شد جوانه
در آسمان امشب ، چشم ستاره کور است
مَه شد مُسبب این ، گمراهی شبانه
این سیل خانمانبر ، آنشب معین کجا بود؟!
آنگه که مرغ شب را ، آتش شد آشیانه
~~~~~
در برخی از کارهای حواصیل خیال از قسمتهایی از آوازها و ترانههای جناب استاد اکبر گلپایگانی هنرمند بیبدیل موسیقی آوازی به دلیل تعلق خاطر بهره بردهام و پیشکش گردیده است .
غزل مسبب با اشاره هر بیت به یکی از کارهای ایشان سروده شده است .
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس . عزیز دل و یاور گرامی . | |
|
درود و سپاس . نگاهتان گلباران . | |
|
درود و سپاس . گوارای وجود . | |
|
درود و سپاس . از حضور سبزتان . | |
|
درود و سپاس . الهه بانو ، خاتون احساس . | |
|
درود و سپاس . لطفتان مزید . | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود 👏🌺🌺