ای بتِ من در گذر ، از منِ تقصیر کار
این سر شوریده را، بر سر تدبیر آر
گر که خطا کرده ام ،یا به تو بد کرده ام
رحم به جانم نما ،دست ز تشهیر* دار
بنده ی خوی تو ام، عاشق روی تو ام
لوح وجودم مکن، از ره تشویر* تار
چون نکنی یک نظر ،بر من بی پا و سر
سیر بِگِریَم بر این، زاری تقدیر، زار*
گر به وداعِ جهان، وصل تو ممکن شود
نیست مرا جز چهار، مرتبه تکبیر چار*
خسروی دلدادگان گشته به پیشت نوان
چاک زده سینه و جامه ی تزویر وار
وزن: مفتعلن فاعلن // مفتعلن فاعلن
نوازنده سه تار:محمد اکرمی (خسرو)
(بداهه نوازی در هداوندی شور انجام شده. البته من هنوز به ردیف کامل مسلط نیستم ولی چون این شعر متناسب با این گوشه سروده شده براتون اجرا کردم. کم و کاستی ها رو به بزرگی خودتون ببخشید)
پ.ن:
تشهیر: رسوا کردن ، آشکار کردن
تشویر: سرزنش و ملامت کردن
چهار تکبیر زدن: کنایه از ترک کردن ( مجاز از ترک کردن دنیا و از خوشی های آن چشم پوشیدن)
(چار: چاره)
گریه ی زار: گریستن با سوز
غزل ۲ قافیهای شما را خواندم و بسیار زیبا بود
تلاشتان را تحسین میکنم👏🌺🌺