جهازِ هاضمۂ شقاقلوس

درود جناب لاهیجی گرامی
بسیار زیبا بود 👏🌺🌺

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و دلنشین بود

درودها

جناب لاهیجی

سپید خوبی بود
عزیز موفق باشید .

درودبرشما جناب لاهیجی استادعزیز
تلخ اما زیباقلم زدید

درود بر شما آقای لاهیجی
شعر زیبا و حکیمانه

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شماشاعرواستاد گرامی
زیباست شعرهایت
زیباست غزل هایت
زیباترتر است
اما
قلم توانایت

در کتابِ مقدس آمده است وقتی اِسْتِفانوس را که از پیروان اولیه عیسی بود سنگسار می‌کردند او دو جمله بر زبان آورد!

«ای عیسیِ خداوند، روحِ مرا بپذیر.»
و
«ای خداوند، این گناه را بر ایشان مگیر.»

(اعمال رسولان، ۷: ۵۹_۶۰)

اسْتِفانوس در این دو جمله به عیسی مسیح اقتدا کرده است.

دو عبارت از هفت سخنِ آخر عیسی بن مریم علیه‌السّلام این است:

«ای پدر، ایشان را ببخشای، نمی‌دانند چه می‌کنند.»

(لوقا، ۲۳: ۳۴)

«ای پدر، روح خویش را به دستِ تو می‌سپارم.»

(لوقا،۲۳: ۴۶)

سلام و درود سید بزرگوار جناب لاهیحی عزیز
سپید تان را چند بار خواندم؛
سپیدی که تقریبا همسن من است
اما زیباتر و غمگین تر از من

سوالاتی در رابطه با ترکیب سازی دارم
واقعا چگونه شما استادان اینقدر زیبا ترکیب تازه و بدیع می سازید و بعد با تناسب به هم کانکت می کنید..
مثلا همین
بـے شلیڪِ شیهہ
قدم مےزند سوار بر اسبِ ٺابوٺ
یا هم
از عمودمنصفِ جدولِ اٺّفاق رد
بہ پرسشِ چهارخانۂ اُفقےِ مرگ
مےدهد پاسخِ درست...

شاید اگر این ترکیب سازی ها رو یاد بگیرم
مقداری از مشکلم در شعر سرای و حتی لکنت مفهوم و
عدم ارتباط افقی بین بیت ها و
و یا بعضی ترکیب های پیچیده که باعث میشن شعر های رو درست درک نکنم
رو بهتر درک کنم...
اگر در این باره توضیح دهید ممنون می شم
سلامت و تندرست باشید

به به!
چقدر زیبا و جلوه گر سرودید استاد
چند بار خواندم و لذت بردم
درود بی کران بر شما

از ابوسعیدابوالخیر پرسیدند «راه چیست؟» فرمود:
«صدق و رِفق. صدق با حقّ و رفق با خلق.»

(حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۱۲۴)

«هزار دوست اندکی بود و یک دشمن بسیار.»

(صفحه۲۰۰)

«در هر کاری یار باید بودن، در این کار یاوران.»

(صفحه۲۰۲)

«دوستی با کسی باید کرد که از وی بوی این حدیث آید، نه با کسی که گندِ نَفْس می‌آید.»

(صفحه۲۰۷)

چشیدن طعم وقت: از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر، محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن

«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»

(بقره،۱۸۶)

«و هرگاه بندگان من از تو دربارهٔ من پرسند، [بگو:] بی‌گمان، من [به آنان] من نزدیكم.»

ای خدا روزی کن آن روزی مرا
وارَهان زین روزِ بی‌سوزی مرا

تو مَهی، اندر شبستانم گذر
یک زمان بی‌نوریِ جانم نگر

زیستم تا زیستم اندر فراق
وانُما آنسوی این نیلی‌رواق

بسته‌درها را به رُویم باز کن
خاک را با قدسیانْ همراز کن

آتشی در سینهٔ من برفروز
عود را بگذار و هیزم را بسوز

باز بر آتش بنه عودِ مرا
در جهان آشفته کن دودِ مرا

آتشِ پیمانهٔ من تیز کن
با تغافل یک نگه آمیز کن

ما ترا جوئیم و تو از دیده دور
نی غلط، ما کور و تو اندر حضور

یا گشا این پردهٔ اسرار را
یا بگیر این جانِ بی‌دیدار را

نخلِ فکرم ناامید از برگ و بَر
یا تبر بفرست یا بادِ سَحَر

عقل دادی هم جنونی دِه مرا
ره به جَذْبِ اندرونی دِه مرا

زیر گردون خویش را یابم غریب
ز آنسوی گردون بگو: «اِنّی قَریب»

تا مثالِ مِهر و مَه گردد غروب
این جهات و این شمال و این جنوب

از طلسمِ دوش و فردا بگذرم
از مَه و مِهر و ثریّا بگذرم

عالی‌جناب اقبال لاهوری، جاویدنامه

بر بسترِ آب‌هایی که در قابِ رودند بنویسید‌‌:

قبرِ ابر
مادرِ باران

لاهیجی

درود استاد لاهیجی عزیز
زیبا مثل همیشه

سلام و درود بر شما جناب استاد مثل همیشه عالی بودهمیشه مانا باشید🌹🌹🌹

🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

درود

🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

شاد و پیروز باشید.

🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

درود جناب لاهیجی بزرگوار
زیبا بود وتصویر سازی عالی

درود بر شما استاد گرامی، هیچ کس شدن زیباست

بـے شلیڪِ شیهہ
قدم مےزند سوار بر اسبِ ٺابوٺ
یڪ‌نفر دارد با آب و ٺاب
غرق در خواب
از عمودمنصفِ جدولِ اٺّفاق رد
بہ پرسشِ چهارخانۂ اُفقےِ مرگ
مےدهد پاسخِ درست!

یڪ‌نفر دیگر نیسٺ
یڪ‌نفر دیگر هیچ‌ڪس اسٺ!

سلام و درود بر سید بزرگوار
شعر زیبایتان را مجددا خواندم
واقعا زیباست زیبا
سلامت و تندرست باشید

درودها جناب دکتر لاهیجی بزرگوار