سلام و عرض ادب و ارادت محضر استاد گرانمهرم جناب آقای محمدی عزیز ، سید بزرگوار
سپاسگزار مهر حضور سبزتان هستم
از تفقد و شاگرد نوازی هایتان بسیار ممنونم
نقد گران ارج تان قابل ترحیب و در نکاح شرافت است
واقعیت رو بخواهید مانده ام از این همه بذل توجه به کمترین شاگردتان ، چگونه قدردانی کنم . درس پس دادن در محضر استاد تیز بین و دانشمند ی چون شما ، هم سخت است هم مورد اشتیاق و علاقه . چرا که موشکافی های اندیشمندانه ، هنر مندانه و ادیبانه ی شما ، کار را سخت می کند ، هر چند که موجبات آموزش نکات مهم را بیشتر فراهم می آورد .
سختی از این جهت مورد نظر ست که باید بیشتر مراقب بازی با کلمات و واژه ها شد تا بتوان مصرعی یا بیتی را خلق کرد .
و اما اشتیاق و علاقه وافر به نقد ، تحلیل و بررسی بخاطر آموزش در جهت مرتفع ساختن ضعف ها و عیوب ساختاری شعر و پرورش فکری برای تعالی و رشد و تکامل معنوی اثر است . کاش فرصت فراهم می شد بیشتر از راهنمایی های شما در خصوص سیاهه هایم بهره مند می شدم . هر چند در نقد و تحلیل اشعار دوستان از آثار قلم توانمندتان مستفید و مستفیض می شوم ، اما بذل توجه جداگانه ، شیرینی و طعم دلکش خود را دارد که از این بابت خیلی خوشحال و خرسندم .
به نکات مهم قابل توجه اشاره و تاکید فرمودید ، چه از نظر ضعف ها و چه نقاط قوت اثر که هر دو برایم مهم و مفید فایده بوده و هستند .
اگر نبود سوال جناب عالی از اینجانب در خصوص صلیب مسیح ( چلیپا ) ، دل خوش نداشتم که در برابر این همه زیبایی نقد قشنگتان ، جسارتی کرده باشم ومطلبی بنویسم
اما امتثال امر می نمایم و در این خصوص آنچه که در ذهنم بود و موجب خلق این بیت شد را توضیح عرض می کنم :
دل نباید بست بر پای چلیپای مسیح
باء بسم الله باشد چاره جوی دیگران
همانطور که اشاره فرمودید پیروان مسیح که دارای کتاب آسمانی هستند معتقد به خدا هم می باشند در این هیچ شکی و شبهه ای نیست . اما پیروان مذهب حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام ، از همان آغاز بر دو محور باطل و دروغ حرکت می کنند .
اولا : باور غلط قتل عیسی بن مریم ع که به استناد قرآن اصلا قتلی صورت نگرفته و با اذن الهی به آسمان عروج کرده است و زنده است .
قرآن کریم در آیه 157 سوره نساء بر پندار قوم یهود و عقیده بعضی از فِرق مسیحیت درباره مرگ حضرت عیسی خط بطلان می کشد. در این آیه آمده است:
«گفتند: ما مسیح ، پیامبر خدا ، را کشتیم . آنها او را نکشتند و دار نزدند؛ بلکه امر بر آنها مشتبه شد. آنان که درباره انتقال حضرت مسیح به عالم بالا اختلاف و گفت و گو می کنند در شک و تردیدند. یقیناً عیسی کشته نشده است ؛ بلکه خداوند او را نزد خود برد که او قادر و داناست» . (نسا، آیه 157 -158)
همچنین در قرآن می فرماید :
«به یاد آر آن گاه را که خداوند فرمود : ای عیسی ، من تو را به قرب خود بالا می برم و از معاشرت کافران پاک می گردانم» .(آل عمران، آیه 55)
این آیات شریفه ، مؤید این هستند که حضرت عیسی علیه السلام کشته نشد ، بلکه به آسمان رفت. یهودیان مدعی قتل عیسی علیه السلام بودند و مسیحیان نیز گمان می کردند یهود ، عیسی علیه السلام را با دار زدن ، کشته اند و پس از قتل ، خداوند او را از میان قبر به سوی آسمان برده است. ناگفته نماند بر اساس آنچه از ظاهر آیات قرآن برمی آید، حضرت عیسی علیه السلام در نزد خداوندِ متعال زنده است و نخواهد مرد تا همه اهل کتاب به او ایمان آورند.
پس اصل صلیب مسیح از اساس وجود ندارد و بی پایه و باور غلط است . لذا پیروان مذهب که به صلیب معتقد هستند و به آن قداست قایل می شوند و در فرهنگ و آداب خود از آن به عنوان نماد قتل مسیح در قالب گردن آویز از آن استفاده میکنند نوعی شرک است که متاسفانه هنوز هم بر پایه ی سه اصل پدر ، پسر و روح القدس که نماد صلیب را تشکیل می دهد ، معتقد هستند و بر این باور دروغین حکم می رانند و عمل میکنند .
لذا در این بیت که چلیپا نماد شرک است از توجه و استناد و دل بستن به آن پرهیز و الحذر داده شده است .
پر واضح است که فقط پیروان مسیح نیستند که به شرک مبتلا هستند . بلکه ، در خود دین اسلام و مذهب تشیع هم رگه های مشابه این آلودگی به شرک را میتوان دید که فعلا مجال برای پرداختن به آنها نیست .
ثانیا : مطلبی که در مصرع دوم به آن مهم اشاره و تاکید شده است ، موضوع باء بسم االه است که در روایت آمده است ، کل قرآن در سوره ی مبارکه حمد و سوره مبارکه حمد در بسم الله الرحمن الرحیم و خود بسم الله الرحمن الرحیم در بسم الله و بسم الله هم در باء بسم الله خلاصه و مستتر است و آن " باء " بسم الله علی بن ابیطالب و ولایت آن امام معصوم ع است که در قرآن به صراط مستقیم از آن یاد و تاکید شده است .
پس ای انسان ، بجای اینکه به امر موهوم وباطل و دروغ دل ببندی و مشرک شوی و بیراهه بروی ، چنگ بر حمل المتین حق و حقیقت بزن و در راه راست قدم بردار تا به سر منزل رهایی و نجات و فلاحت و رستگاری دست یابی .
اطاله کلام شد . جسارتم را ببخشایید
شاید هم توضیحاتم جواب مورد نظر جناب عالی نباشد که باز منتظر راهنمایی های استاد عزیزم می مانم
برایتان بهترین ها را آرزو مندم
سر بلند و پیروز باشید به مهر
درود هااا
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
شعری پیش رو داریم از جناب آقای دکتر
جواد مهدی پور که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🔴 دکتر مهدی پور عزیز از شعرای کاربلد و کاردرست سایت هستند و هدفم در این نوشتار بیشتر معرفی شاعران ممتاز سایت هست به دوستان، که در لابلای شعر اگر نکته ای هم باشد عرض خواهم کرد طبیبی که شاعر شده قطعا و حتما درد را بیشتر لمس کرده و میکند.
🔴 علم هرمنوتیک در شعر
هرمنوتیک ( Hermeneutics) در تعریفى ابتدایى, علم تعبیر, تفسیر و تاویل, نام گرفته است. هرمنوتیک به معناى تعبیر و تفسیر براى دستیابى به معناست.
این واژه در فارسى ((زندآگاهى)) نیز ترجمه شده است.
پل ریکور، هرمنوتیک را فن تشریح و توضیح نمادها بخصوص نمادهایى که معنى صریح دارند مى شناسد.
معمولا برخی اشعار پیچش زیادی دارند و خواننده باید با المان ها پی به ذات شعر ببرد و برخی اشعار کمتر اما در هر حال علم هرمنوتیک در هر دو گونه ی شعر کارکرد دارد و رسالت خویش را به درستی انجام میدهد.
✍️ نکته :
نوشته هایی که هذیان هستند و روال چیستان را دارند از دایره ی شعر جدا و سمت چرت نویسی رفته اند که وقت خود را برای این نوشته ها صرف نمیکنیم
🚩عهد کردم تا نریزم آبروی دیگران
می خورم خون از شکستِ آرزوی دیگران
همانگونه که استاد بانو دکتر حسین زاده هم اشاره کرده اند میخورم خون کمی خوش ننشسته و پیشنهاد ایشان و یا هر جایگزین دیگری بهتر است چرا که خون خوردن در فرهنگ و ادبیات فارسی چیز دیگری است و خون دل خوردن چیز دیگری.
🚩عشق را در دولتِ آیینه ها رو کرده ام
تا بماند باز ، بابِ گفتگوی دیگران
اگر بزرگانی مثل نیما گفته اند قافیه زنگ مطلب است من هم میگویم ردیف هم، رنگ مطلب است و تا این دو، زنگ و رنگ جفت و جور نباشد شعر ما خصوصا غزل به سرانجام نمیرسد، این که قافیه در شعر ما سازی بزند و ردیف سازی دیگر، شعر سلاخی میشود پس دوستان دقت کنند در انتخاب ردیف ها
ردیف های ناجور کل شعر را به خطر می اندازد و گاهی آتش بر دامان شعر می اندازد.
در غزل دکتر مهدی پور عزیز ردیف در سراسر شعر خوش نشسته است و همگون با قافیه ها در تکمیل مصاریع آمده است
🚩بر نمی آشوبد عادل از زبانِِ اعتراض
دست بر می دارد از رویِ گلوی دیگران
یکی از نقاط ضعف این غزل در برخی ابیات معادله ی نادرست است و اسلوب معادله در آن به درستی انجام نگرفته است.
مضمون پردازی نادرست در این ابیات باعث شده هم ضعف تالیف بر شعر مستولی شود و هم ارتباط بین دو مصراع در برخی ابیات کم باشد
مثلا وقتی جناب دکتر عنوان میدارند
((عادل)) در لغت برای عادل معنایی که مطرح شده به قرار زیر است
داد دهنده، مقابل فاسق، راست، درست، مستقیم، نامی از نامهای خدا.
معنی اسم عادل در فرهنگ فارسی: آنکه به عدالت رفتار کند، دادگر، داد دهنده، راست، درست، مستقیم،
پس این چه عادلی است که دستش در گلوی دیگران است؟
جابجایی مقوله های ذهنی و عینی هم بحث دیگری است که متاسفانه شاعر از آن کمتر بهره برده است.
همچنین در بیت
🚩چاره ی گَردِ یتیمی ، مهربانی کردن ست
آب دریا نیست ، راهِ شستشوی دیگران
بین مصراع اول و دوم ارتباطی نیست
معادله ی ما غلط است هم ارتباط بین مهربانی و آب دریا و شستشو با آن
همچنین چرا نمیشود دیگران را در آب دریا شست؟
پس باید اگر در بیتی میخواهیم معادله ای را برقرار سازیم عناصر سازنده ی معادله چه معلومات و چه مجهولات باید در یک راستا باشند و اگر این عناصر درست همنشین نگردند ضعف تالیف حاکم میگردد.
🚩رشتــه ی چشمانِ تنگـت را اگر کردی علاج
می شوی شایسته ی رُفت و رفوی دیگران
مصراع اول این بیت زیباست تصویری زیبا و به نوعی بکر، علاج کردن رشته ی چشمان تنگ (چشمی که درست
نمی بیند) که استعاره از بازکردن چشم و گرفتن آگاهی است بسیار زیبا سروده شده است.
رُفتن . [ رُ ت َ ] (مص ) جاروب کردن و روبیدن . روفتن . روبیدن . ستردن . پاک کردن . جاروب کردن و پاک کردن جایی یا چیزی .
آیا رُفتن میتواند فعل درستی برای معنای این مصراع شود
در نقد های گذشته به حسن هم جواری کلمات و اعجاز آن در شعر پرداخته ام
وقتی پوسته ی بیت و یا مصراعی به لحاظ وزنی درست است اما حسن همجواری کلمات در آن مراعات نشود بیت یا مصراع از درون گندیده میشود
اینجاست که شعر خوب از متوسط و بد تشخیص داده میشود.
و این همان است که گاهی یک شعر سپید بدون وزن و قافیه به مراتب تاثیر گذار تر است از یک قصیده ی طولانی با قوافی نا همگون و یا مضامین خوب پرداخت نشده.
🚩غیبــتِ ما را نکن بر روی بامِ انجمن
تا نمازت را نخوانی با وضوی دیگران
رو نگردانی اگر ، در زندگی از دیگـران
روز محشر می شوی آیینه روی دیگران
قطعا یکی از بهترین ابیات این غزل همین دوبیت است که تقریبا سالم است و اسلوب معادله درست و به نوعی دوبیت همدیگر را پوشش میدهند هرچند شاید تزاحم مضامین هم در این بیت ها کمی نازیبا باشد و به نوعی همان گویی هم اتفاق افتاده اما میشود اغماض کرد
🚩دل نباید بست بر پای چلیپای مسیح
باءِ بسم الله باشد چاره جوی دیگران
🔴 ابهامی که در این بیت وجود دارد عبارت چلیپای مسیح است.
سؤال میکنم از جناب مهدی پور این صلیب که فرمودید صلیب مسیح، صلیبی است که حضرت مسیح بر آن قرار گرفته و یا صلیبی که برگردن مسیحیان است؟
و بعد چرا چلیپای مسیح با باء بسم الله در معادله ی ما مقایسه شود؟
دو جنس غیر همگون یکی ذهنی یکی عینی چطور میشود باهم مقایسه شود و در آخر اینکه مسیحیان مگر به صلیب پناه میبرند و از آن استعانت میگیرند
صلیب هم مثل خیلی از چیزها فقط نماد است و همین و کسانی که مسیحی هستند هم یکتا پرستند و به باء بسم الله ایمان دارند.
برای دکتر مهدی پور عزیزم که شاعر بسیار خوب و کاربلدی هستند آرزوی موفقیت دارم
یا حسین بن
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
🔰 خودم
🔰 شاه حسینی، ناصرالدّین
شناخت شعر، تهران: نشر هما، چ دوم.
🔰 شمس الدّین محمّد آملی
نفایس الفنون فی عرایس العیون، با مقدّمة ابوالحسن شعرانی
🔰 همایی، جلال الدّین
فنون بلاغت و صناعات ادبی،
نشرهما، چ پنجم.
🔰 نت برخی سایت ها