سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        ملاحتِ سِرکه

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۲ ۰۶:۴۶ شماره ثبت ۱۲۳۵۳۲
          بازدید : ۱۰۷   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        ملاحتِ سِرکه
         
        ماه  توو آسمون بود
        ماهی تووی برکه
         
        خُمره ،  
        مست میشد ز شراب ،
        اگر نبود ، ملاحتِ سِرکه
         
        روح ، مستأصل شده بود و می ‌گفت :
        رسواییِ دستگیریِ تن ،
        تقصیرِ پِلکه
        اگه دندون رو جیگر میگذاشت ،
        اینجوری نمیشد
        حالا بودنِ با اون نامحرمِ عاصی ، وثیقه ش ،
        همقدرِ یه مِلکه
         
        مَلَکه میگفت : شما آدما ،
        اگه توجیه نبود ، به دنیایتان ،
        چه میکردید ؟
        اگه مُلای خشنِ مکتبخونه اینجا بود ،
        چه میکردید ، با جُورِ فَلَک و، ضربه های تَرکه ؟
        حالا دختر و پسر ، آزادِ آزاد ،
        به لطفِ دو وثیقه ی بدونِ حرمت
        وثیقه حرمتش و، کُرک و پَرش ریخت زیرا ،
        پسره بعد از بازداشتگاه ، موتورش رُو سواره ،
        دختره هم روو تَرکه
         
        هنوز بعد از خدادسال ، ازمعتاده بپرسی
        میگه مشغول به تَرکه
        بعد ارمرگش ، از سرش بیفته اعتیادش ، بلکه
         
        بچه هه هنوز، همقدِ هویجه ،
        مادرپدرشو، سرِ خریدنِ چیپس و پفک و،
        بستنی قیفی ، میکنه تَرَکه
         
        میگی لکه دارشده دامنِ دنیا ؟
        نه بابا کار ازاین حرفا گذشته
        عرقِ بی آبرویی از پیشونیش میریزه یکریز، چیکه چیکه
        دنیا سرتا پاش دیگه ، چرکه چرکه
         
        یارو میگه به فِرِندِش :
        ای تو تنها معبودم !
        تو را از اعماقِ قلبم می پرستم
        حالا میتونی بفهمون بهش که ،
        این حرفا شِرکه
        یاسین توو گوشِ خر،
        که معنایی نداره
        خوشبختانه هنوزاین قلم ،
        دستِ ماست و،
        حق گویی نمُرده
        گرچه جنسِ قلممون ،
        ز خیاله و ز کِلکه
         
        سَرِهمین قلمِ نِی و پَر،
        به دست گرفتن ،
        به ما میگن : قراضه و،
        یکریز میخندن کِرکِر
        کاری به این حرفا ندارن
        خلاصه ی صحبتم اینه که :
        یه مقدار جمع و جور کردن خویشتن ،
        بد نیست
        آخه آدم نمیشه اینقدر وِل که
         
        هنوز ماه توو آسمونه
        ماهیِ پُرتقوا هم ،
        شناکنان و،
        بی خبر،
        درون برکه
         
        بهمن بیدقی 1402/6/12
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۲۹
        درود جناب بیدقی هنرمند خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک
        برقرار باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۳۶
        با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۰:۴۷
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        استد بزرگوار
        شعرهایت
        حدیث بزم یاران شده است
        زمزم غزل هایت
        چشمه جوشان شده است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۲۱
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از لطفتان
        و سپاس فراوان از بداهه ی زیبایتان
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۴۳
        درود جناب بیدقی
        پر از حرف حق بود انصافا
        خندانک هنوز بعد از خدادسال ، ازمعتاده بپرسی
        میگه مشغول به تَرکه
        بعد ارمرگش ، از سرش بیفته اعتیادش ، بلکه خندانک
        خداییش همینه خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۵۴
        با سلام و عرض احترام آقای اکرمی بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شادمان
        ارسال پاسخ
        اصلانی (امی)
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۱۵:۰۹
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ ۲۱:۴۲
        با سلام و عرض احترام آقای اصلانی بزرگوار
        سپاس
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4