شنبه ۲۹ دی
|
دفاتر شعر مینافیروز (غریبه آشنا )
آخرین اشعار ناب مینافیروز (غریبه آشنا )
|
پشت پنجره ی بخار گرفته خاطرات
خنده خشک شده ی لبهای سیاه از سیگار
دم و بازدم ها طولانی
خیالات واهی
هجوم افکار های پوچ دلتنگی
نگاه خیره
چهره غمگین دخترک روی شیشه
غمگین ترین تراژدی روزانه
زندگی من است .
بخند
تو مستانه وسر مست بخند
کفاره اش را حسرت دل من پس می دهد.
روزانه اندکی غم در قندان غربت
با استکان پر از اشک
در ایوان تنهایی
مرور می کنیم بودن هایی را که نبودنت را
به ارمغان آورد
با تسبیح شاه مقصودم
استخاره کردم که بیایی
نیامدنت جفت شد
|
نقدها و نظرات
|
هر کجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت ؟ سهراب سپهری | |
|
گفته بودی جای او می آید و آرام باش جاى او شاید،ولیکن مثل او محبوب نیست دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت | |
|
تا قیامت روزهای من زیر پتو سپری می شوند با چشمان بسته تاریکی و شب آغوش آدم تنهایی ست که در اتاق خود غربت را با جان و دل حس می کند | |
|
سلام و درود استاد گرانقدر ممنونم از حضورگرمتون بزرگوار بودنم را هیچ کس باور نداشت هیچکس کاری به کار من نداشت بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم زیبا و قشنگ آنکه خوابیده در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نکرد | |
|
ممنونم از حضور سبزتون در پردهٔ رنگین تزویر با نغمهٔ نیرنگ تقدیر چون هفته ها و ماه ها و قرن ها پیش این آدمک های ملول بیگنه را هر جا به هر سازی که میخواهی برقصان | |
|
جهان بی عشق سامانی ندارد فلک بی میل دورانی ندارد نه مردم شد کسی کز عشق پاکست که مردم عشق و باقی آب و خاکست چراغ جمله عالم عقل و دینست تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست امیرخسرو دهلوی | |
|
ممنونم از حضور سبزتون بایست روی پاهای خودت خودت را ببین به خودت توجه کن و خودت را دوست داشته باش تنها باش اما با هرکس نباش این جامعه دونفره نمی شناسد یا می درَد یا دل می شکند | |
|
دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟ وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند | |
|
هر که در عاشقی قدم نزده است بر دل از خون دیده نم نزده است او چه داند که چیست حالت عشق که بر او عشق، تیر غم نزده است خاقانی ممنونم از حضور گرمتون | |
|
ممنونم جناب کاظمی بزرگوار زندگی موسیقی گنجشک هاست زندگی باغ تماشای خداست زندگی یعنی همین پروازها صبح ها لبخندها آوازها | |
|
سلام و درود بانو ممنونم از حضور دلنشینتان ای سکوت و تنهایی من بگو با من از قصه آشنایی مان بشکن خلوت دیوارها را نابود کن حرمت کنج ها را در خودت فریاد بزن و مرا با خودت یکی کن من یک عمر است به امید صدای تو زنده ام | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی بود
برقرار باشید