سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 2 ارديبهشت 1404
  • تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 1358 هـ ش
  • سالروز اعلام انقلاب فرهنگي، 1359 هـ ش
  • روز زمين پاك
24 شوال 1446
    Tuesday 22 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

      سه شنبه ۲ ارديبهشت

      بی قراری ها

      شعری از

      سودابه طهماسبی

      از دفتر اسیــر نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۰۰:۱۸ شماره ثبت ۱۲۲۹۳
        بازدید : ۱۵۹۴   |    نظرات : ۷۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سودابه طهماسبی

      سکانس اول :
      .......................
      ناله ها دارم ،...
      ولی خاموش و بغض آلودو  داغ
      می خزد هر سو نگاهم ، ...شعله می خیزد ز آهم ،
      شاید ای محبوب من از در درآیی...
      سر به بالینم گذاری ،.....
       درد از جانم زدایی.
       دیده گان بی فروغم در تمنا .
      چشم در راهم ترا .........
      جرعه ای نوش نگاهت هستیم را داده معنا
      منتظر ......آشفته حال وخسته جان ،
      چشم در راهم ترا .........
       واپسین دم ، واپسین اشکم ز دیده پاک گردان
       وانگهم در خاک گردان
      تارو پود جان من از هم گسسته
      از جدایی پیکرم در هم شکسته
      ای جدایی ......... ای جدایی !!
      ای که آگاهی به دردم در کجایی ، در کجایی ؟      
       ناله ها ی بی صدا یی در گلو پیچیده دارم
      نا گشوده عقده ها دارم که در پایت گشایم
      گر بیایی ، گر بیایی !!
      ........................
      سکانس دوم :
      .....................
      کی دهم جان .......!!
      صبر کن ای مرگ تا باز آید و بازش ببینم ،
      لحظه ای آرام شو تا چشم پر رازش ببینم ،         
      لختی آرام ......
      ای جدایی .... ای جدایی
      آه سنگین است ..... سنگین  انتظار
      دیده ام در راه و لبریز از نگاه و اشکبار
      شایدم اکنون در آیی از در و بازت ببینم
      دیدهء عشق آفرین و غمزه ی نازت ببینم               
      در کجایی ؟ ، -
      می کشد آخر مرا......... این انتظار مرگبار
      ....................
      سکانس سوم :
      ..................
       هان.... صدای پا ....
       شاید او باشد خدایا .
      یک غبار رهگذر در کوچه سرد جدایی ها
      خاطراتی گم شده در انتهای بی قراری ها
      این صدای پا ........
      خدایا اوست  آیا ..؟؟
      نه .................
      باز هم در انتظارش چشم  بر در دوختن
      درفراقش  سوختن
      باز هم سیلاب  اشک دیدگان را ریختن         
      اشک با خوناب دل آمیختن
      غصه در دل بیختن
      ....................
      سکانس چهارم :
      ...................
      آمدی ؟ .....
      آمدی بینی که از هجرت خزان شد روزگارم .............
       آمدی جانم فدایت ؟ .....
      آمدی ای جان ؟ .... بیا .......
       تا جان بر افشانم به پایت .
      خطه خشک لبم ......لب تر کند
       از بوسه هایت
      حال سر تا پای من عشق است ، عشق
      آن همه غم نامه های نا نوشته بر دل خون شقایق
      با نسیم عطر تو...........
       بر باد شد
      این کویر تشنه ی دلخواه تو
      اعتبار از نظر افتاده ام در راه تو
      بی حساب  از  قطره اشکی این چنین آباد شد
      آمدی و خسته جانم
       از قفس
      آزاد شد
      ...........
      ......
      ...
      ..
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۵۰ شاعر این شعر را خوانده اند

      امیر علی مطلوبی (سخن سنج تبریزی)

      ،

      حامی شریبی

      ،

      زیبا آصفی(آمــین)

      ،

      مسعود میناآباد

      ،

      صدف عظیمی

      ،

      سودابه طهماسبی

      ،

      شهاب احمدي (غروب دلتنگي)

      ،

      سعید چرخچی

      ،

      لادن آهور (بانو)

      ،

      سمیرا شریفی (آسمان)

      ،

      حسن حسینی

      ،

      فرهین رام

      ،

      سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

      ،

      محسن حامد (باران)

      ،

      سميه سبحاني

      ،

      عبدالرضا نیسی(سکوت سرد)

      ،

      علی افشاری (فانوس)

      ،

      مریم مرشدی

      ،

      منیژه ضیغمی

      ،

      منوچهر منوچهری (بیدل)

      ،

      فریبا مُطاعی

      ،

      جواد نسیمی

      ،

      جابر ترمک

      ،

      وسعت اله کاظمیان دهکردی

      ،

      مشکوة توکل

      ،

      ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

      ،

      مجتبي بوژه

      ،

      سید علیرضا خوانساری(بیدل)

      ،

      بهونه راد

      ،

      علی عبداللهی

      ،

      کاظم دولت آبادی(فراز)

      ،

      مونا سلطانی (زمزمه)

      ،

      رقیه حبیبی

      ،

      سيد محمد مير سليماني بافقي(باران)

      ،

      جاسم ثعلبی (حسّانی)

      ،

      مهدی یوسفی نژاد (لولی وش)

      ،

      احسان قدیری

      ،

      حيسن باران(کبوتر باران)

      ،

      مجتبی آبهشت

      ،

      امیرموسویان

      ،

      معصومه نصیری

      ،

      احمدرضا زارعی

      ،

      محمد رضا نظری(لادون پرند)

      ،

      فاطمه سادات فاطمی جبلی

      ،

      فرمیسک

      ،

      فاطمه جهانباز نژاد

      ،

      حمیدنوری

      ،

      عبدالامیر الهی(مسکین)

      ،

      محمدبابامحمدی

      ،

      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      سیده نسترن طالب زاده

      بر تپه های گرجستان تاریکی شب مینشیند ااا اراگویا خروشانست ااا دل من ااا اندوهگینست و رهااااا و غمم روشن ااا چرا که به تو نخواهم رسید ااا از پوشکین مقلب به سعدی جوان روسیهاااا
      ساسان نجفی(سراب)

      دنیای من همه عشق و عاشقی و میِ ناب اا مرا حال خوشی است زِ نیستی و سراب اا سراب
      زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)

      لابلای متن قبلی یک حرف چون اضافه تایپ شد اصلاح می شود اا یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید به خبثش در پوستین افتد
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      نگاهی به حکمت چهل و شش گلستان سعدی اا بی هنران هنرمند را نتوانند که ببینند همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند یعنی چون سفله چون به هنر با کسی برنیاید به خبثش در پوستین افتد اا کند هر آینه غیبت حسود کوته دست اا که در مقابله گنگش بود زبان مقال
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      ت آدم های حسود شایعه میسازند آدم های احمق پخش میکنند و آدم های نفهم باور پشت سر شما حرف نیست عقده است ااا یک ریاضی دان

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1