سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- نهاد نیک ۲- طُعمه .. ۳- نوبت مطب ۴- خویشاوندان بی مقصد ۵- آدم و حوّا ۶- دُرّ مغبون⚪️ ۷- هوای هار ۸- ☄️ به من چه☄️ ۹- آدم ۱۰- غزل شد هنرم حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزيکشنبه 4 آذر 1403 23 جمادى الأولى 1446 Sunday 24 Nov 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۴۹ شاعر این شعر را خوانده اند
راضیه خضری،محمد اکرمی (خسرو)،محمدرضا آزادبخت،احسان کریمیان علی آبادی،عباس ترکاشوند،نرگس زند (آرامش)،طوبی آهنگران،زهره دهقانی ( شادی)،مسعود مدهوش،محمد باقر انصاری دزفولی،علی نظری سرمازه،نیلوفر تیر،محسن ابراهیمی اصل (غریب)،رحیم فخوری،محمد محمدنژاد(آشوب)،دانیال سلگی ( دانیال )،طاهره حسین زاده (کوهواره)،جواد کاظمی نیک،فیروزه سمیعی،شاهزاده خانوم،مهدی محمدی،احمدی زاده(ملحق)،نیره صدری،آذردخت شرقی(آذر دخت)،احسان فلاح رمضانی،مهدي حسنلو،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،مهرداد عزیزیان،عباسعلی استکی(چشمه)،منیژه قشقایی،معصومه خدابنده،علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق،مریم کاسیانی،محمد گلی ایوری،شاهین زراعتی رضایی (آرمان)،عبدالحسین خزائی،ابوالحسن انصاری (الف رها)،عليرضا حكيم،افسانه پنام (مولد)،صدیقه جـُر،مسعود معادی،سیدیحیی حسینی،بهاءالدین داودپور تخلص بامداد،بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)،آذر مهتدی،بابک ایرانی،فاطمه بهرامی،مرتضی میرزادوست،سیاوش آزاد
نقدها و نظرات
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۳۵
درود استاد خاص‌نویس  زیبا بود..  برقرار باشید
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۰۶
شب را در کوله پشتی ام جا دادم درودبرشما جناب آزادبخت عزیز بسیارزیبابود
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۱۵
درود استاد عزیزبسیار زیبا و شورانگیز بود
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۵
بادرود و کسب اجازه از محضر اساتید ودوستان گرانقدر...در مجله سایت شعر ناب صفحه ای داریم بنام "صور خیال" که دوستان با ملاحظه عکسی، حس و حالشان را با نظم یا شعر کامنت می نویسند در صفحه مجله(آقا اینجا باید ازبعضی دوستان گله گذاری کنم چرا به سراغ مجله تشریف نمی آورند چرا دستگیرمان نیستند؟ خلاصه جایتان خالیست در مجله سایت شعر ناب)حالا خیاط در کوزه افتاده وبنده با ملاحظه شعر درخشان کوله پشتی استادآزادبخت حس و حالی دگرگون یافته و میل برای نوشتن شتافتم و بی اغراق به این شعرمی شود درباره اش خیلی خیلی نوشت کوله پشتی ساک سفر نیست توشه دان است برای رفتن به ارتفاع ، چراکه سواربر پشت کوه نورد می شود برای صعود سهل به ارتفاع بادستان آزاد، اما اینجا کوله آزادبخت توشعه اش بجای وسایل اضطراری و خرما ، نان ،قند وچایی، انباشته از درد است ترس است و نگرانی ها . . . "درد دارم هر وقت غش روی پایم را می فشارد پیغامت رانفرست درد از جای دیگر پیدا می شوذ بگذار در فنای من نشانه های درد را ببینی بدون کوچکترین حرفی " کوه در حیات تمدّن‌های کهن با حیات مردم گره خورده و در اساطیر محل کشف و شهود است. کوه در دوران‌های گوناگون تمدّن بشر، از عصر پارینه سنگی گرفته تا دوران مس و مفرغ که ابزار و لوازم مورد نیاز انسان از آن استخراج می‌شد، همواره مورد توجه بوده است. کوه در اساطیر هند و اروپایی منزلگاه خدایان بوده است. در اساطیر ایرانی کوه از زمین روییده و به مثابۀ استخوان‌های آدمی است . اهمیت کوه در اساطیر ایرانی آن‌گونه است که آن‌ها را «بند زمین دانسته‌اند». در آیین‌های تشرّف که رازآموز مرگ نمادین را تجربه می‌کند «لازمۀ صعود به آسمان که گاه سفرهای خلسه‌ای دیگری به دنیای دیگر را در پی دارد » بالا رفتن از ارتفاع است. «ارتفاعی که محور جهان در مرکز جهان و کائنات، یعنی مرکز یا محوری که ارتباط میان سه منطقۀ کیهانی [زمین، آسمان، دنیای زیرین] را امکان‌پذیر می‌ساخت» ( برای همین داریم مقبره هایی از دراویش در بالای کوه). با هر گامی که به سمت قله برداشته میشود گویی ترک خلقت و نزدیکتر شدن به خالق است "نم دیگر پس ترس ابرها در جیب کوچک کوله پشتی ام جا ماند مرا یاد بده ای ابر چگونه مثل باران غیر منتظره پر صداشوم دربارش" آفرین آزادبخت عزیز بسیار استادانه است این ایهام شما! با اجازه تون یک شعر از استاد کلهر بنویسم "از گرگ و میش غروبی غریب شب همچون میشی معصوم رها میشود بر پهنای بیکران آسمان دو ستاره چشمان کم‌سویش ماه‌پیشانی بخت کورش ... تا سپیده‌ای سربی تا گرگی خاکستری که در پگاه پدید می‌آید! همه چیزیی گویی ایمن می‌نماید و نمی‌نماید! وقتی حلزونی به غروب می‌نگرد و به طلوع می‌خزد به زیر تخته سنگی و می‌خواهد همه چیزی را نادیده بگیرد حتی رازی که بر پهنۀ آسمان می‌بیند هر عصر هر صبح .... چرا رفتم سراغ استاد کلهر ؟ ایشان حس کنجکاوی شدیدی به حلزون دارند و کلا" تمثیل وار به این حیوان مینیاتوری نگاه می کنند و .. .آن کوله پشتی بزرگتر از جثه اش را که در طول عمر خود به ارتفاعات حمل می کند کوله ایکه همیشه ، بخاطر ایمن بودن از خیلی مصیبتها در درون آن جا می گیرد چناچه استاد آزادبخت نیز ازدرو ن لاک خود ندا می دهد از نگرانی "مرا یاد بده تارویت شوم در اتفاق ناگهانی بارش وهیجان نم گرفته از باریدن وفریاد غرق در گل آلود باران منتهایی برای محال بارش" استاد آزادبخت عزیز !آرزومندم توشه دان زندگیت چنان انباشته از نیکی و احسان باشدکه قطع یقین نیز چنین است تا دشواری های صعود به صعب و العبورهای راه آخرتت سهل و اسانتر گردد انشالله آقا تقدیمیت مبارک اساتید گرانمایه و سایه سایت ارجمندمان که اگر بخواهم بنام مبارکشان خطاب کنم شاید نتوان عمومیت را بخاطر آورده باشم. با این مختصر تحلیل می دانم استاد مهدی محمدی عزیز در دل گله مند باشند از حقیر ، چرا که برای شعر ایشان نیز ارادتی داشتم و بنا بود واکاویی و نظر شخصی خودم را به نویسم که متاسفانه تا این ساعت بدقول از آب در آمدم اما واقعیت امر شعر جناب آزادبخت وادارم ساخت انهم با جبر که برایش بنویسم امیدوارم برسانم آنچه را که مد نظربود وبرای کلیه عزیزان کوله پشتی پر توشه را آرزو مندم
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۵
بادرود و کسب اجازه از محضر اساتید ودوستان گرانقدر...در مجله سایت شعر ناب صفحه ای داریم بنام "صور خیال" که دوستان با ملاحظه عکسی، حس و حالشان را با نظم یا شعر کامنت می نویسند در صفحه مجله(آقا اینجا باید ازبعضی دوستان گله گذاری کنم چرا به سراغ مجله تشریف نمی آورند چرا دستگیرمان نیستند؟ خلاصه جایتان خالیست در مجله سایت شعر ناب)حالا خیاط در کوزه افتاده وبنده با ملاحظه شعر درخشان کوله پشتی استادآزادبخت حس و حالی دگرگون یافته و میل برای نوشتن شتافتم و بی اغراق به این شعرمی شود درباره اش خیلی خیلی نوشت کوله پشتی ساک سفر نیست توشه دان است برای رفتن به ارتفاع ، چراکه سواربر پشت کوه نورد می شود برای صعود سهل به ارتفاع بادستان آزاد، اما اینجا کوله آزادبخت توشعه اش بجای وسایل اضطراری و خرما ، نان ،قند وچایی، انباشته از درد است ترس است و نگرانی ها . . . "درد دارم هر وقت غش روی پایم را می فشارد پیغامت رانفرست درد از جای دیگر پیدا می شوذ بگذار در فنای من نشانه های درد را ببینی بدون کوچکترین حرفی " کوه در حیات تمدّن‌های کهن با حیات مردم گره خورده و در اساطیر محل کشف و شهود است. کوه در دوران‌های گوناگون تمدّن بشر، از عصر پارینه سنگی گرفته تا دوران مس و مفرغ که ابزار و لوازم مورد نیاز انسان از آن استخراج می‌شد، همواره مورد توجه بوده است. کوه در اساطیر هند و اروپایی منزلگاه خدایان بوده است. در اساطیر ایرانی کوه از زمین روییده و به مثابۀ استخوان‌های آدمی است . اهمیت کوه در اساطیر ایرانی آن‌گونه است که آن‌ها را «بند زمین دانسته‌اند». در آیین‌های تشرّف که رازآموز مرگ نمادین را تجربه می‌کند «لازمۀ صعود به آسمان که گاه سفرهای خلسه‌ای دیگری به دنیای دیگر را در پی دارد » بالا رفتن از ارتفاع است. «ارتفاعی که محور جهان در مرکز جهان و کائنات، یعنی مرکز یا محوری که ارتباط میان سه منطقۀ کیهانی [زمین، آسمان، دنیای زیرین] را امکان‌پذیر می‌ساخت» ( برای همین داریم مقبره هایی از دراویش در بالای کوه). با هر گامی که به سمت قله برداشته میشود گویی ترک خلقت و نزدیکتر شدن به خالق است "نم دیگر پس ترس ابرها در جیب کوچک کوله پشتی ام جا ماند مرا یاد بده ای ابر چگونه مثل باران غیر منتظره پر صداشوم دربارش" آفرین آزادبخت عزیز بسیار استادانه است این ایهام شما! با اجازه تون یک شعر از استاد کلهر بنویسم "از گرگ و میش غروبی غریب شب همچون میشی معصوم رها میشود بر پهنای بیکران آسمان دو ستاره چشمان کم‌سویش ماه‌پیشانی بخت کورش ... تا سپیده‌ای سربی تا گرگی خاکستری که در پگاه پدید می‌آید! همه چیزیی گویی ایمن می‌نماید و نمی‌نماید! وقتی حلزونی به غروب می‌نگرد و به طلوع می‌خزد به زیر تخته سنگی و می‌خواهد همه چیزی را نادیده بگیرد حتی رازی که بر پهنۀ آسمان می‌بیند هر عصر هر صبح .... چرا رفتم سراغ استاد کلهر ؟ ایشان حس کنجکاوی شدیدی به حلزون دارند و کلا" تمثیل وار به این حیوان مینیاتوری نگاه می کنند و .. .آن کوله پشتی بزرگتر از جثه اش را که در طول عمر خود به ارتفاعات حمل می کند کوله ایکه همیشه ، بخاطر ایمن بودن از خیلی مصیبتها در درون آن جا می گیرد چناچه استاد آزادبخت نیز ازدرو ن لاک خود ندا می دهد از نگرانی "مرا یاد بده تارویت شوم در اتفاق ناگهانی بارش وهیجان نم گرفته از باریدن وفریاد غرق در گل آلود باران منتهایی برای محال بارش" استاد آزادبخت عزیز !آرزومندم توشه دان زندگیت چنان انباشته از نیکی و احسان باشدکه قطع یقین نیز چنین است تا دشواری های صعود به صعب و العبورهای راه آخرتت سهل و اسانتر گردد انشالله آقا تقدیمیت مبارک اساتید گرانمایه و سایه سایت ارجمندمان که اگر بخواهم بنام مبارکشان خطاب کنم شاید نتوان عمومیت را بخاطر آورده باشم. با این مختصر تحلیل می دانم استاد مهدی محمدی عزیز در دل گله مند باشند از حقیر ، چرا که برای شعر ایشان نیز ارادتی داشتم و بنا بود واکاویی و نظر شخصی خودم را به نویسم که متاسفانه تا این ساعت بدقول از آب در آمدم اما واقعیت امر شعر جناب آزادبخت وادارم ساخت انهم با جبر که برایش بنویسم امیدوارم برسانم آنچه را که مد نظربود وبرای کلیه عزیزان کوله پشتی پر توشه را آرزو مندم
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۵
بادرود و کسب اجازه از محضر اساتید ودوستان گرانقدر...در مجله سایت شعر ناب صفحه ای داریم بنام "صور خیال" که دوستان با ملاحظه عکسی، حس و حالشان را با نظم یا شعر کامنت می نویسند در صفحه مجله(آقا اینجا باید ازبعضی دوستان گله گذاری کنم چرا به سراغ مجله تشریف نمی آورند چرا دستگیرمان نیستند؟ خلاصه جایتان خالیست در مجله سایت شعر ناب)حالا خیاط در کوزه افتاده وبنده با ملاحظه شعر درخشان کوله پشتی استادآزادبخت حس و حالی دگرگون یافته و میل برای نوشتن شتافتم و بی اغراق به این شعرمی شود درباره اش خیلی خیلی نوشت کوله پشتی ساک سفر نیست توشه دان است برای رفتن به ارتفاع ، چراکه سواربر پشت کوه نورد می شود برای صعود سهل به ارتفاع بادستان آزاد، اما اینجا کوله آزادبخت توشعه اش بجای وسایل اضطراری و خرما ، نان ،قند وچایی، انباشته از درد است ترس است و نگرانی ها . . . "درد دارم هر وقت غش روی پایم را می فشارد پیغامت رانفرست درد از جای دیگر پیدا می شوذ بگذار در فنای من نشانه های درد را ببینی بدون کوچکترین حرفی " کوه در حیات تمدّن‌های کهن با حیات مردم گره خورده و در اساطیر محل کشف و شهود است. کوه در دوران‌های گوناگون تمدّن بشر، از عصر پارینه سنگی گرفته تا دوران مس و مفرغ که ابزار و لوازم مورد نیاز انسان از آن استخراج می‌شد، همواره مورد توجه بوده است. کوه در اساطیر هند و اروپایی منزلگاه خدایان بوده است. در اساطیر ایرانی کوه از زمین روییده و به مثابۀ استخوان‌های آدمی است . اهمیت کوه در اساطیر ایرانی آن‌گونه است که آن‌ها را «بند زمین دانسته‌اند». در آیین‌های تشرّف که رازآموز مرگ نمادین را تجربه می‌کند «لازمۀ صعود به آسمان که گاه سفرهای خلسه‌ای دیگری به دنیای دیگر را در پی دارد » بالا رفتن از ارتفاع است. «ارتفاعی که محور جهان در مرکز جهان و کائنات، یعنی مرکز یا محوری که ارتباط میان سه منطقۀ کیهانی [زمین، آسمان، دنیای زیرین] را امکان‌پذیر می‌ساخت» ( برای همین داریم مقبره هایی از دراویش در بالای کوه). با هر گامی که به سمت قله برداشته میشود گویی ترک خلقت و نزدیکتر شدن به خالق است "نم دیگر پس ترس ابرها در جیب کوچک کوله پشتی ام جا ماند مرا یاد بده ای ابر چگونه مثل باران غیر منتظره پر صداشوم دربارش" آفرین آزادبخت عزیز بسیار استادانه است این ایهام شما! با اجازه تون یک شعر از استاد کلهر بنویسم "از گرگ و میش غروبی غریب شب همچون میشی معصوم رها میشود بر پهنای بیکران آسمان دو ستاره چشمان کم‌سویش ماه‌پیشانی بخت کورش ... تا سپیده‌ای سربی تا گرگی خاکستری که در پگاه پدید می‌آید! همه چیزیی گویی ایمن می‌نماید و نمی‌نماید! وقتی حلزونی به غروب می‌نگرد و به طلوع می‌خزد به زیر تخته سنگی و می‌خواهد همه چیزی را نادیده بگیرد حتی رازی که بر پهنۀ آسمان می‌بیند هر عصر هر صبح .... چرا رفتم سراغ استاد کلهر ؟ ایشان حس کنجکاوی شدیدی به حلزون دارند و کلا" تمثیل وار به این حیوان مینیاتوری نگاه می کنند و .. .آن کوله پشتی بزرگتر از جثه اش را که در طول عمر خود به ارتفاعات حمل می کند کوله ایکه همیشه ، بخاطر ایمن بودن از خیلی مصیبتها در درون آن جا می گیرد چناچه استاد آزادبخت نیز ازدرو ن لاک خود ندا می دهد از نگرانی "مرا یاد بده تارویت شوم در اتفاق ناگهانی بارش وهیجان نم گرفته از باریدن وفریاد غرق در گل آلود باران منتهایی برای محال بارش" استاد آزادبخت عزیز !آرزومندم توشه دان زندگیت چنان انباشته از نیکی و احسان باشدکه قطع یقین نیز چنین است تا دشواری های صعود به صعب و العبورهای راه آخرتت سهل و اسانتر گردد انشالله آقا تقدیمیت مبارک اساتید گرانمایه و سایه سایت ارجمندمان که اگر بخواهم بنام مبارکشان خطاب کنم شاید نتوان عمومیت را بخاطر آورده باشم. با این مختصر تحلیل می دانم استاد مهدی محمدی عزیز در دل گله مند باشند از حقیر ، چرا که برای شعر ایشان نیز ارادتی داشتم و بنا بود واکاویی و نظر شخصی خودم را به نویسم که متاسفانه تا این ساعت بدقول از آب در آمدم اما واقعیت امر شعر جناب آزادبخت وادارم ساخت انهم با جبر که برایش بنویسم امیدوارم برسانم آنچه را که مد نظربود وبرای کلیه عزیزان کوله پشتی پر توشه را آرزو مندم
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۰۳
سلام و درودها جناب استاد آزادبخت گرانقدر بسیار جالب و زیباست تقدیمی زیبایتان مبارک اساتید و همراهانتان ای ابر مرایاد بده چگونه نترسم صدابزن تابیدارشوم نیمه شب را دنبالت بگردم مرا یاد بده تارویت شوم در اتفاق ناگهانی بارش وهیجان نم گرفته از باریدن وفریاد غرق در گل آلود باران منتهایی برای محال بارش احسنت
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۰۷
درود جناب آزادبختجالب بود جا دادن نیمه شب در کوله پشتی کوله پشتیی که اصلی ترین همراه مسافر است و نیمه شبی که مصداق تنهایی و حسرت و فکر و خیاله البته از نظر من  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۲۶
ای کاش هر خانه یک صدا خفه کن داشت تا هنجره ام را همراه پیراهن خیسم در آن رها می کردم درود بیکران جناب آزادبخت بزرگوار شاد و پیروز و سلامت باشید
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۰۷
درود جناب آزاد بختسروده ی زیباییست
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۲۰
درود جناب ترکاشوند ممنونم
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۵۳
درود استاد بانو خضری ممنونم از گل آرایی در صفحه
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۰۸
درود وعرض ارادت خدمت استاد ازادبخت مهربان بسیار زیبا بود وغم وترس عجیبی حس کردم .. وای کاش کوله پشتی های همه مان پر باشد وابر ها ی باروری درونش جا بدیم که ترسی از رفتن نداشته باشیم وبا خیال اسوده سفر رو اغاز کنیم .. ممنون بابت اشتراک شعر زیباتون در پناه حق کوله پشتی زندگیت پر از ارامش وصفا وعشق 
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۱۰
سلام جناب آزادبخت گرامی بزرگوار بسیار زیبا نگاشته اید شما قلم تان مانده گار دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۱۹
درود بانو آهنگران استاد گرامی ممنونم
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۸
سلام و درود استاد آزادبخت بزرگوارشعر بسیار زیبایی خواندم از قلمتان...عالی بود👌🌹👌🌹👌 🌸🌸🌸🌸🌸 در پناه یزدان مهربان ✨🌿  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۲۹
درودتان استاد سپید سرا ی بزرگوار شاعر ارجمند جناب ازاد بخت گرانقدر🪷☄️🎉شعری زیبا و دلنشین،با نگاهی عمیق و گیرا،درودها،لذت بردم،قلمتان نویسا بر تارک خوش نقش شعر🌾🌲🌼🍀🥀🪴🪴🌟🍃🌻🙏🔥💮🌺🌿🌿💫🌹🌷🍂💐🌸👏👏👏👏🧿🧿🤞🤞🤞🌛🌛🏜️✨✨  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۰
بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمااز خواند شعرشما قلب من پرید بسوی آسمان رهایی پر کشید به گلزار بهاران رسید
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۱۱
سلام استاد پیغامت را نفرست درد از جای دیگر پیدا می شود بگذار در فنای من نشانه های درد را ببینی به به چه زیبا و دردمندانه ! درد ِِ درد و درد ِِ درد و درد ِِ درد سر به جانم کرده اند آثار درد
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۳۵
درود بر شاعر توانمند و زیباسرا جناب آزاد بخت همیشه خواندن از قلم شما لذت بخش است وحس خاصی به خواننده می دهد دست مریزاد👏👏👏ستاره ای مدام سرک می کشد از کوله پشتی به سمت بیرون
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۰۶
احسنتشب را در کوله پشتی ام جا دادم... عالی بود استاد
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۲۴
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۴۱
دروداستاد فخوری ممنونم از حضور گرمتان پدر ارجمند سایت دوستتان داریم دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۴
درود استادبا کوله پشتی پر از ستاره های شب به دنبال ماه می گردی و ستاره ای از درون کوله پشتی سرک می کشد تا مسیر را اشتباه نروی  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۲
درودبرشما محمد رضا جان عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار زیبا نوشتيد بسیار عالی نوشتيد غمگین هم بود ولی بسیار عالی نوشتيد مثل همیشه عالی بود لذت بردم احسن برشما منم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم جات توقلبمه عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۱
درودتان باد جناب استاد آزاد بخت ادیب گرانقدر 🌞زیبا سروده اید ژرف در نگر و اندیشه 🌱☘️🌸🌻🌟 زنده باد👏👏👏👏💯🌻 پیغامت رانفرست 🌺🥀 درد از جای دیگر پیدا می شود بگذار در فنای من نشانه های درد را ببینی ☘️🥀 نویسا مانید وسبز وسرفراز 🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۴
درود جناب آزادبخت گرامی شعر زیبایی بود و با احساس
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۳۵
بگذار در فنای من نشانه های درد را ببینی سلام و درودها جناب آزادبخت ادیب زیبا و متفکرانه قلم زدید موید باشید و نویسا 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۲۲
مرا یاد بده تارویت شوم در اتفاق ناگهانی بارشوهیجان نم گرفته از باریدن وفریاد غرق در گل آلود باران درود استاد آزاد بخت گرامی سلامت باشیدو برقرار کنار عزیزانتان سعادتمندو سرفراز خیلی زیباست و باران از بچگی همیشه باران که بیاد همراهش میشم تا خیس شوم حس قشنگیه  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۳۵
درودها استاد آزادبخت گرانقدر نم دیگر پس ترس ابرها در جیب کوچک کوله پشتی ام جا ماند موضوع وپیام اصلی شاعر همینجاست مثل همیشه عالی وباشکوه  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۷
سلام واحترام جناب آزاد بخت ارجمندبسیار زیبا سرودید درودهایم تقدیمتان رد قلمتان ماندگار  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۴۲
درود بر شما استاد آزاد بخت گرامی 🌺💐💐بسیار عالی سرودید واقعا لذت بردم مرحبا 🌸🌸🌷 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۴۳
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️  دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۵۸
درود بر شما مبارک مخاطبان محترم تان باشد 🌸🌸🌸🌸🌸 🍀🍀🍀🍀🍀 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۲۴
درود بانو کاسیانی ممنونم
 دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۰۹
درود بر شما استاد آزادبخت عزیزو سلام بر احساس نابتان بزرگوار در پناه حق
دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۲۷
درود استاد ایوری ممنونم
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۰
درود بر جناب آزادبخت اندیشمند و مبتکر از قلم متفاوتتان لذت می برم. تخیل قوی که خصیصه اصلی سپید است در این کار هویداست. احساس خوبی هم داشت. به مهر یزدان بمانید با قلمی درخشان و ذهنی جوشان 
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۷
درود جناب آرمان استاد گرامی ممنونم
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۳
سلام ودرود براستاد آزادبخت:شعرزیبا وپرازاحساستان را (باسپاس ازمنتقدبزرگوارجناب استاد فخوری که زحمت نقدآن را متحمل شدند.) خواندم ولبریزشدم.به قول مرحوم اخوان ثالث: «دمت گرم وسرت خوش باد» واژگان ابتدای این شعر نیز مرا به یاددوبیت زیبای مرحوم مهرداداوستاانداخت : «غمخواربه جزدرد و وفادار به جز درد جز درد که دانست که این مرد چه مرد است! ازدردسخن گفتن وازدردشنیدن با مردم بی درد ندانی که چه درد است !!!» با احترام ،👏👏👏👏🌷🌷🌷🌷 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۵
🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۵۰
درود جناب استاد خزایی ممنونم از تمام تعاریف والطافتان
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۵
درود و ارادت استاد ازادبخت عزیزقلم سبزتان ماندگار سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۵
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۲۳
درود استاد انصاری ممنونم از لطف گرانمهر تان
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۴۵
درودی دیگر جناب آزادبخت چندباره خواندم لذت بردم
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۵۷
درود بانو زند استاد گرامی ممنونم از گل آرایی در صفحه
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۱۳
🍃🌹درودها بسیار عالی ادیب بزرگوار
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۸
سلام و عرض ادب استاد آزادبخت عزیزمن پیشتر ذیل نقد استاد فخوری نظری نوشتم که از بین رفته است. شاید بعضی از عزیزان بگویند دوباره پیامت را بفرست اما تفاوت زیادی وجود دارد. استاد آزادبخت ناراحت نباشید. چون من انسانی راستگو هستم. شعرتان بسیار زیباست و همچنین نقد استاد فخوری. من دوست داشتم اگر شعری می گفتم مثل این شعر شما می بود و اگر نقدی می نوشتم مثل نقد استاد فخوری. از استاد فخوری نیز بسیار سپاسگزارم برای نوشتن این نقد و زیبا و قلمشان را می بوسم تابنده باشید به مهر سروران گرانمهرم
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۵۵
سلام ودرود جناب آزادبخت بزرگوارسپید زیبایی سرودید مرحبا تاخیرم را ببخشید که این روزا کمی کم حوصله شدم سلامت و تندرست باشید
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۱۳
درود بانو پنام استاد گرامی ممنونم
 سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۵۵
خدای ناکرده ما نگفتیم شما شاعر بدی هستید یا من شاعر خوبی هستمگفتم این نقد ب این شعر نمیخورد نباید حتما شاعر باشم یا نقاد تا بتونم شعرتون را درک کنم شعر برای مردم عادی گفته میشه و منم یه انسان عادیم و اون چیزی ک باید از این شعر میگرفتم نگرفتم و نظرمو گفتم .  سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۱۲
درودهابرشما شاعرارجمند زیبابود
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۲۰
درود جناب داودپور ممنونم
سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۱
درودتان شاعر ارجمند استاد ازاد بخت عزیز☄️☘️🌟🌟🪷🪷🏝️💯💯قصد دخالت ندارم ،رسیدم عرض ادب مجدد کنم که مطالب فوق را خواندم...☄️ بنده نیز دچار شده ام ،این حقیر معتقدم هر نقدی زمانی پذیرفته است که فرد نقاد خود آثار بدیع ارائه نموده باشد،خط کش نقادی متاسفانه در کشور ما برعکس اروپاییان دست همه وجود دارد،بنده معتقدم کسی میتواند از ترانه ها و تصنیفهای بنده انتقاد کند که خود ترانه و تصنیف سروده و اثار آن را خوانندگان خوانده باشند وگرنه نباید ابراز عقیده کند میتواند دوستش نداشته باشد اختیار اوست،یا فردی باید در خصوص اقتصاد نظر بدهد که خود چندین مقاله بین المللی یا سمت اقتصادی داشته است اما ازاد است نوع اقتصاد را دوست نداشته باشد،فردی میتواند در خصوص غذایی نظر دهد که خود اشپز قابل و حرفه ای در فلان هتل و رستوران باشد وگرنه من معمولی که از اشپزی هیچ نمیدانم فقط میتوانم غذایی را دوست نداشته باشم یا طعمش را نپسندم. متاسفانه در کشور ما نقادی و عدم علاقه باهم خلط شده است... بنده هرگز نمیتوانم از ترانه سرا های خوب کشور که ده ها اثر انها خوانده شده است انتقادی کنم چون ترانه سرا هستم فقط میتوانم دوستش نداشته باشم،مگر شخص شما تمام ترانه هایی که یک خواننده میخواند را دوست میدارید؟؟؟,ممکن است از اهنگ یا خود ترانه خوشتان نیاد نمیتوانید ترانه سرا را زیر سوال ببرید چون همزمان فرد دیگری آن اهنگ و ترانه را دوست میدارد. غذر خواهم وقت شریف را گرفته ام🪷🌟☘️🌲🌲🍂🔥 شعر بسیار زیباییست و مجدد خواندم🔥🔥🍂🌲☘️🌟🌟🪷☄️☄️💯🏝️ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۴
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵 🩵💙💙💙 💙💙💙 🩵🩵 💙 چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۰۲
درود داش جواد ممنونم از گل آرایی در صفحه
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۵۶
درود مجدد
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۱
درود وسپاس استاد انصاری ممنونم
 چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۰۳
درود و عرض ادب و ارادت محضر استاد فرهیخته و خاص نویسم جناب آقای آزادبخت گرانقدر که همواره با قلم و بیان مسحور کننده غوغا می کند خوشحالم که در سایه ی ادیبانه ی شما می آموزم بسیار زیبا مثل همیشه سایه ی پرمهرتان مستدام
 چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۳۳
درو جناب آزادبخت گرامی بسیار عالی مزین به نقد زیبای حناب استاد فخوری ارجمند
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۱۶
درود استاد بانو مهتدی ممنونم
پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۹
ابیاتی از وحشی بافقی اگر شیرین در آن بزمی نهد نو دگر یادش نیاید بزم خسرو پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۰
زکنج چشم شیرین اشک غلطید ببخت خود میان گریه خندید پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۱
که گویا بخت شیرین را ندانید که بروی این همه افسانه خوانید پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۲
شکر تلخی دهد از بخت شیرین زهی شیرین وجان سخت شیرین پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۳
چه شیرین تلخ بختی تلخ کامی زشیرینی همی قانع بنامی پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۴
اگر سوی ارم شیرین نهد روی زلاله رنگ بگریزد زگل بوی پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۵
به باغ خلد اگر شیرین کند جای نهد عیش از در دیگر برون پای پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۶
اگر چین است اگر بتخانه ی چین بود زندان چه خوش دل نیست شیرین پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۳۰
💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵 🩵💙💙💙 💙💙💙 🩵🩵 💙🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺🌺🌺🌺 🪻🪻🪻🪻 🌼🌼🌼 🥀🥀 💮 پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۲
درود آقاجواد دوست داشتنی ممنونم
پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۵
قربونت عزیزدلمممم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐 ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
مهرداد مانا
ابراهیم هداوند
محمد رضا خوشرو (مریخ)
جوادجهانی فرح آبادی(مسافر) 
نادر امینی (امین) 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
سلام زیباست
سوررئالی که عطرِ سفرِ کربوبلا دارد کوله‌پشتیِ ابر در آینه‌ی جیب‌اش پیدا .
سلامت و دلشاد باشید.