دوشنبه ۳ دی
آوار آن مرد شعری از آرش قربان پور
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۲۷ شماره ثبت ۱۲۲۶۳۵
بازدید : ۱۷۹ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب آرش قربان پور
|
آن مرد فتاده خسته بر نگار قالی
با گوشه ی چشم خویش مرا مینگریست
هان بی حرکت نظاره گر
لیکن همه جرئت
یاد آور تنگ کوچه های غربت
یاد آور آن دریچه های پرت احساس
یاد آور ما ست :
- من و او -
ما رهگذران تن تنیده ، لولیده شمایل ،
آبستن باد.
تا حین غروب هر غرور ، دشت آزادیِ گَرد
وآن مرثیه های بی تپش ، سرد.
ما رهگذران نام عشق
بر روی آوار تردد های ترس.
با گوشه ی چشم خویش مرا مینگریست :
عریان و جسور ، خشم زوزه های شببو
وه دست کشید گونه ام ، بوسه ی زخم بود
آغوش کشیدمش ولی ،
هان بی حرکت نظاره گر.
پیکر به کنار دادمش
دیدم به درازای تنش
گل های قالی مرده بود
آن مرد فتاده خسته بر نگار قالی ،
هر دم به اطاقم .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.