سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آرزوی پلنگ ها با مرگ

        شعری از

        محمد خوش بین

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۲۶ شماره ثبت ۱۲۲۴۴۸
          بازدید : ۱۸۲۹   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد خوش بین

        صدای ارسالی شاعر:
        بار دیگر همصدا شدن زنگ ها با مرگ
        ماه رفت و باز آرزوی پلنگ ها با مرگ

        یک جرأتی می خواهد از جنس خلیج
        مثل رو به رو شدن نهنگ ها با مرگ

        مثل قزل آلا که سر به سنگ می کوبد
        سود می برد از نسبت سنگ ها با مرگ

        روبه روی جوخه عشق با چشم بسته
        عاشقانه پر شده لوله تفنگ ها با مرگ
         
        سبز سفید قرمز یکرنگ می شود وقتی
        می پیچد در شب امواج رنگ ها با مرگ
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۴۲
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود
        در وصف حضرت مرگ خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۵
        باد زنگوله گشت و درّه پر از- همصداییِ زنگ‏ هابا مرگ
        ماه از درّه رفت و پر شده‏ است، آرزوی پلنگ‏ هابا مرگ

        من به دنبال جرأتی هستم، جرأتی جنس آب‏ های خلیج
        جرأتِ اینکه روبرو بشوم، آنچنانکه نهنگ‏ ها بامرگ

        قِزِل‏ آلا شبی که عاشق شد، می‏رود سر به سنگ می‏ کوبد
        این چنین سود می‏توان بُرد از نسبت لُختِ سنگ‏ هابا مرگ

        می ‏روم روبه‏ روی جوخه‏ ی عشق، دستها بسته، چشم‏هابسته
        یک ‏به‏ یک عاشقانه پر شده‏ اند، لوله‏ های تفنگ‏ هابا مرگ

        سبز، قرمز، سفید، آبی، زرد، همه یک رنگ می ‏شود وقتی
        در شب چشم‏ هات می پیچد، طول امواج رنگ‏ها با مرگ

        شاعر:رامین عرب نژاد

        درود بر شما جناب خوش بین بزرگوار
        جسارت بنده را ببخشید،
        در شعر قبلی توضیحاتی در رابطه با آرایه تضمین گفته بودم ولی این شعر دیگر از تضمین فراتر رفته و کلا با تغییرات نامحسوس خود شعر جناب رامین عرب نژاد است که مانده ام چرا دوستان ادیب و استادان حاذق سایت سکوت کردند
        ولی بنده وظیفه خود دانستم که بگویم؛ چرا که خلاف قوانین سایت است و تک تک ما در برابر قوانین مسئولیم.
        حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که شعر برای خودتان بود ولی ردیف انتخابی را باید مشخص می کردید که برای جناب عرب نژاد است.چرا که جزء ردیف های خاص است.
        امیدوارم جسارتم را ببخشید و در آینده شعرهای از خودتان بخوانم و آنقدر زیبا باشند که همه از شعرهایتان تضمین کنند
        و من هم به حالتان غبطه بخورم.
        آمین خندانک خندانک
        با اجازه ی استاد احمدی زاده ی بزرگوار تیک نقد را روشن می کنمخندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۱۴
        خندانک
        افسانه ی عزیزم خندانک خندانک
        برای کسی که خودرابخواب زده چه باید کرد
        بارهاتذکروانتقادودعواوبحث وجدل شده سراین کارهای ایشان بارها مسدود شدند بخشیده شدندوقول دادنداین کاررانکنند اما چه فایده
        یاسین درگوش .....
        اگه دقت کنی من نظری ننوشتم فقط یه گل گذاشتم چون گفتن هم دیگرفایده ندارد
        دیگه خود آدم باید بفهمدآخه من مانده ام این همه شاعربااشعارخوب وعالی خودشان مهجورمانده اند ومعروف نشدند ایشان باشعردیگران چه می خواهندبکنند دنبال شهرتند؟دنبال چه هستندواقعا!!؟
        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۰۵
        مممنونم بانوی گرامی خندانک خندانک خندانک
        اما شما برادر من خودتان بگوئيد با شما چکار کنیم!!؟
        واقعا خسته شدیم از بس کاربری شمارا باز کردیم و بستیم هر دفه هم قول می دهید تکرار نکنید ویا خودتان را به بی اطلاعی می زنید و یا در حال اموزش می دانید...
        برادر من شعر ی که بر میداری و روی ان کار می کنی زیرش بنویس من این شعر را از فلان شاعر خواندنم و خوشم امد و خواستم اینطور بنویسمش بخدا سنگین تر و محترمانتر است.
        این اخرین تذکر برادارانه ای ست است که به شما می دهم اگر می خواهی موفق باشی به این چیزهایی که عزیزان و ما بهت بارها گفتیم گوش و عمل کن ما بد شمارا نمی خواهیم الا اینکه شما از قصد نیت بد ی در دل و ذهن خود دارید به ما و ادبیات ... یا علی ع
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۶
        درود استاد بانو ی عزیزم خانوم عجم گرانقدر
        واقعا نمیدانم چه بگویم،بخدا که بنده قصدم از این نقدفقط خیربود و است وخدا رو چه دیدید شاید به ما نابی ها پیوستند و سری بعد شعرنابی از قلمشان بخوانیم.
        البته کاملا متوجه ی عرض شما هستم.
        حتی در شعری که قبل تر گذاشته بودند استاد محمدی گرانقدر گفتند که حتی حاضر هستند در همینجا به ایشان شعرنوشتن بیاموزند.
        ولی نمیدانم قبول کردند یا نه‌...
        و امیدوارم واقعا اگر به شعر و شاعری علاقمند هستند از راه درستش بروند و از همین الان هم شروع به آموختن شعرکنند دیر نیست.
        ممنونم از شما بانوی مهربانم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۷
        درود استاد احمدی زاده ی مهربان و گرانقدر
        ممنونم استاد؛ وظیفه ام بود.
        خوشحالم که به ایشون فرصت دوباره دادید امیدوارم از این فرصت برای خوب شدن استفاده کنند و راه درست را انتخاب کنند
        آمین خندانک
        سلامت و تندرست باشید استادبزرگوار خندانک
        بهمن یار شهیدی
        بهمن یار شهیدی
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۲۷
        انقد چه در این محفل چه در سایر سایت‌ها به ایشان مکرر در مکرر گفته شده که زبان‌مان مو در آورده، ایشان از سرقت دست بردار نیست، یک سارق ادبی است و با محبت و نوازش گفتن حد و حدودی دارد!

        این آقا همه را بی بازی گرفته، دور از جان منِ مخاطب را گوش دراز فرض کرده، بعدم پس از بارها گفتن و تذکر دادن چرا دیگر باید واضح او سارق نخوانیم وقتی ادامه می‌دهد به کار قبیحش!

        همیشه ی خدا هم یه پاسخ مسخره و دستمالی شده در جیب دارد که من اصلاً این شعر را حتّی یکبارم ندیده‌ام و به ذهنم خطور کرده

        آره جان خودت
        خجالتم خوب چیزیه
        در حقیقت این آقا همه ما را به سُخره گرفته و به ریشمان دارد می‌خندد!

        توبه‌ی گرگ مرگ‌ست!
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        مهدی محمدی
        شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۵:۰۴
        استاد احمدی زاده عزیز خندانک

        هر تصمیمی می گیرید محترم است. برای کاربری های فیک و جعلی هم فکری بردارید بخدا ما خسته شدیم و عاصی.
        محمد گلی ایوری
        محمد گلی ایوری
        دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۰۶
        درود بیکران بر شما تمامی دوستان صمیمی و صادق
        دقت و تیزبینی شما عزیزان قابل نقدیر است
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۵۰
        باعرض سلام .
        شاعرواستاد گرامی
        درودبرشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۴۷
        درود وعرض ادب خندانک
        زیبا بود خندانک
        موفق باشید خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۴۹
        خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۵
        درود بر شما جناب خوش بین گرامی 🌺💐🌺
        زیبا سرودید لذت بردم 🌺🌺💐
        همایون فتاح(رند)
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۰۲
        درود گرامی فیضی نصیبمان شد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۴۵
        درود برشما خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۳۳
        درودبرشما زیبابود محمد جان عزیزم 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6