درود بر شما جناب حیدری بزرگوار
ملاک ما در نقد اشعار چاپ آنها در روزنامه و تایید برخی شاعران نیست، ملاک خود شعر است با نحو و ساختار و محتوا،
و هدف نقد همان شعر است نه زیر سوال بردن شاعر
ممکن است شاعری در کارنامه ی خودش شعر بد و خوب هم داشته باشد اما ملاک همان شعری است که خود شاعر درخواست نقد داده
و کلام بعد اینکه بزرگوار شما که مدعی هستید اين شعر در سال 84 سروده شده یعنی چیزی نزدیک بیست سال قبل آیا در این بیست سال فرصت نبوده که ایرادات شعر را اصلاح و بعد ارسال فرمایید؟
زبان تلخ نقد را نبینید که نقد نردبان ترقی است
نه کسی با شما دشمنی دارد و نه جبهه گیری
نقد هم کاملا علمی و منطقی بر شعر ما انجام گرفته است.
فرق این سایت با دیگر محافل ادبی در این است که
در سایر پایگاههای تخصصی نقد شاعر التماس میکند تا شعرش نقد شود بعد از چندین ماه اگر شد صدقه سر اساتید چند خطی برایش مینویسند و شاعر هم ذوق زده میشود
در این سایت مفت و مجانی منتقد های ما برای شعرا
نقد می نویسند و شاید آخر سر زیر سوال هم بروند
اگر بر اساس ادعای تان شعرهای دیگری هم دارید که شاید بنده وقت نکردم ببینم در سایت قرار دهید تا ان شاء الله نقدی دیگر بر آنها نگارم
هدف پیشرفت یکایک دوستان است و لاغیر
ان شاء الله موفق باشید
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
با عنایت بر درخواست جناب آقای محمد حسین حیدری بر نقد شعرشان چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
که ان شاء الله به کارشان آید.
با عنایت بر اینکه ایشان به تازگی به جمع محفل شعر ناب پیوسته اند و اطلاع چندانی از تحصیلات و سابقه ی سرایش این عزیز ندارم در حالت کلی نکاتی را خلاصه وار ارائه خواهم کرد
🔶 با توجه به غزل ارسالی ایشان به سایت مشخص است که شاعر به وزن عروضی و قالب و قافیه آشنایی دارد.
حال این دانستن وزن علمی است یا سماعی فرقی در نتیجه ی کار نخواهد کرد. اما با خوانش غزل ایشان متوجه نکات ضعف عمده ای در محتوای شعر میشویم که در ذیل خواهد آمد.
🔘 بعد از مشخص شدن قالب شعر و خلق درست کلمات بر روی نخ افاعیل و رعایت کردن قوانین نحوی و ساختاری
شاعر به محتوا و نحوه ی چیدمان کلمه در شعرش می رسد.
هر شعری یک صورت ظاهری دارد و یک مغز و محتوا. به بیان ساده تر هر شاعری در وهله ی نخست با دو پرسش رو در رو می شود:
۱- چه می خواهد بگوید
۲- آنچه می خواهد بگوید را چقدر خوب و زیبا می گوید.
☑️چه گفتن یا چگونه گفتن
یک شاعر معمولی صرفاً یک شاعر است و تمام دغدغه او چیدمان لغات کنار هم و دقت در درستی وزن و قافیه است و الی آخر که من به این شاعران کوتوله های شاعری میگویم. شاعرانی که درجا میزنند
شعرهایشان شبیه هم بوده و با تغییر ردیف و قافیه و وزن بدون توجه به محتوا و نو آوردی همان حرفهای گذشته را تکرار میکنند که حوصله ی مخاطب هم از خواندن اشعار آنها سر می رود
اما دسته ی دوم شاعرانی هستند تمام قد که در هر شعری هم محل کشف برای مخاطب جا گذاشته اند و هم مخاطب را سر ذوق آورده اند.
✍️ نکته مهم
محل کشف برای مخاطب گذاشتن، تفاوت دارد با چیستان نویسی و یا میل به نوشتارهایی با رنگ وبوی دادائیسم
قرونی است که این نوشتارها قرانی
نمی ارزد و خیلی از این شاعران
بی سواد، فقط با الفاظ بازی میکنند و مخاطب را گیج و بی ذوق قلمداد میکنند
بیت اول این شعر را ببینید
📌به دو علت دل من از همه آشفته تر است
یکی اینکه ز غزلخوانی تو بی خبر است📌
📎 اولا نحوه ی گفتن مصراع اول را مشاهده میکنید؟ وزن دارد قافیه دارد اما آیا واقعا شعر است؟
📎 مصراع دوم آیا تناسبی با مصراع اول دارد؟
آیا بی خبر بودن از غزل خوانی معشوق دل نگرانی دارد؟
بیت دوم
📌دگری اینکه کسی مثل شما می بینم
دل بریده ز من و منتظر یک نفر است📌
مصراع اول باز شعریت ندارد خبر صرف است و اینکه کسی را مثل معشوق میبیند که دل بریده و سمت کس دیگری است باز معقول تر به نظر می رسد
در هنر متعالی و انسانی «چگونه گفتن» به اندازه «چه گفتن» مهم است. هنر متعالی، هنری است که محصول تلفیق و همنشینی هنرمندانه ی فرم و محتواست.
و این دو از هم جدا نمیشوند
بیت سوم
📌چه غم انگیز تر ازاین که در این کوچه ی عشق
نه کسی چشم به راه و نه کسی رهگذر است📌
اگر این بیت را تک بیت در نظر بگیریم عالی است و زیبا اما آیا در ارتباط عمودی شعر میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. از یک طرف شاعر در بیت دوم اذعان داشته کسی از وی دل بریده و منتظر کسی دیگر است حال در این بیت عنوان میشود که کسی منتظر کسی نیست و این تناقض ها در معنی در یک غزل قابل قبول نخواهد بود.
بیت چهارم
📌کوچه،دلتنگ و هوا ابری و...اینبار فقط
یک نفر تا تو بیایی همه شب منتظر است📌
و باز مشاهده می شود که دقیقا با این بیت
بیت قبلی خود را نقض میکند.
دهان اگر بی آنکه حرفی برای گفتن داشته باشد گشوده شود، به خمیازه منتهی خواهد شد! پس شاعر شعر میگوید که حرفی بزند و پیامی را به مخاطب برساند و البته «چگونه گفتن» از «چه گفتن» مهمتر است.
بیت پنجم
📌به امیدی که تو را باز زیارت بکند
ماه هم در پس این ابر سیه، دربدر است📌
باید بگویم شعر ترین مصراع این غزل همین بیت است که هم صنایع ادبی دارد هم طرز گفتارش خوب و شاعرانه است
و هم مخاطب پسند و زیبا
پیشرفت در شعر به سادگی به دست نمیآید و به عرق ریزی روح نیاز دارد قطعا نقد پذیری و پذیرش این مطلب که هیچ نویسندهای کامل نیست قدم اولیهی رشد در ادبیات است در کنار آن مطالعه، استفاده از تجربه پیشکسوتان از عواملی هستند که میتوانند سبب پیشرفت در شعر شوند.
بیت آخر شعر این شاعر که هم از نظرمحتوا و هم از نظر ساختار ایراد دارد و حشو هایی که در آن به کار رفته مقطع غزل را به باد داده است موید این مطلب است که شاعر ما تازه کار است و مطالعه ی کافی در زمینه ی شعر ندارد اما مهم این است که ایشان در راه شاعری قدم برداشته اند و استعداد لازم را برای شاعری دارند و مطمئن هستم با مطالعه ی اشعار دیگر شاعران نامی و تمرین و ممارست قطعا اتفاقات خوبی برایشان رقم خواهد خورد.
و در آخر
زآغاز دوگوش و یک زبانت دادند
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی
🔰 یک آیه……….. یک نقد 🔰
وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی كُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ، وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ، الَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ:
و شاعران را گمراهان پیروی می کنند، مگر نمیبینی که آنان در هر وادی سرگردانند، و چیزهایی میگویند که خود عمل نمیکنند، مگر آن کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و خدا را بسیار یاد کردهاند و از پس آن ستمهایی که دیدند انتقام گرفتهاند، زود باشد کسانی که ستم کردهاند بدانند که به کجا بازگشت میکنند.
سوره ی شعرا آیه ی 224
منابع اسنادی
✔️ رشید وطواط
حدایق السّحر فی دقایق الشّعر، به تصحیح و اهتمام عبّاس اقبال،
✔️ شمس قیس
المعجم فی معاییر اشعار العجم
تصحیح محمّد قزوینی، با مقابله و تصحیح مدرّس رضوی، تهران: انتشارات کتابفروشی تهران.
✔️ همایی، جلال الدّین
فنون بلاغت و صناعات ادبی
نشرهما، چ پنجم.