با سلامی مجدد،
این روحیه و ظرفیت نقدپذیری و انتقاد از خود در وجود شما به ارزش های هنری آثار و شخصیت خودتان اضافه می کند. نقدی که بنده نوشته بودم بیانگر سطحی نگری و عدم دقت من در خوانش متن بود و آنوقت توضیحاتی، که هرچه بیشتر می شد به شرمندگی من می افزود.
ممکن است خوانش بنده با منظور اصلی شما متفاوت باشد، اما سروده شما دارای قابلیت های عمیق تر فلسفی نیز هست که به چشم ها نقش بزرگتری را القا می کند.
چندان که می توان با خنده یا اشک و اندوه ( ردّ و تأیید یا پاداش و تنبیه )، بسیاری از نیک و بد روزگار جهانیان را به دیدگاه ها( چشمان )، حتی اگر زیبا هم باشند ( دفتر شب را خط می زند ) و اعمال ناشی از آن نسبت داد.
انگار که شعر شما دارای دو پله یا دو مرحله رفیع باشد که یکی در حیطه زیباشناختی و دیگری در انتقاد گزنده ( فلسفی ) خود نمایی می کند. در شعر شما خدا ( مظهر نیکی )، و شیطان ( شیوع دهنده گمراهی ) خنده ای سمبلیک می زنند ( که می تواند جنبه های ردّ و تأیید را از جوانب مختلف داشته باشد )، و از ورای عبارت : « بهشت انسان را ملول می کند » اعلام می کنند که « بهشت را به بها دهند نه به بهانه » یا « بی رنج گنج میسر نمی شود . . . » یا این که خوشبختی و تیره روزی دائمی و ماندگار نیستند بستگی به این دارند که در هر گامی چه بیاندیشی و چگونه عمل کنی. و هزاران مثال دیگر و فلسفه درست حیات اجتماعی و با هم زیستن.
از جانب خیر گفته می شود که بهشتی که انسان بدون زحمت بدست آورده باشد دلش را می زند. یا اصولا بدون زحمت بهشتی در کار نیست. اما از جانت شرّ نهان و آشکار کلا انسان را شایسته خوشبختی و رفاه و آسایش نمی داند. اگر مراقب نباشید چشم ها خودِ این تعابیر را هم می بلعد..
اینجاست که « چشمان » پرواز استعاری ملوَّن و رنگارنگی را می کند و از یک تعبیر به تعبیر دیگری سوق پیدا می کند. از یک عضو با ارزش بدن انسان تا مجرد ترین و انتزاعی ترین ذهنیات و افکار نوع بشر . . .
می بینید که این صحبت تمامی ندارد و طیف وسیعی از منتهای ناپیدای خوبی ها ( بهشت ) تا نقطۀ پایان دور شوندۀ بدی ها ( جهنم ) شامل می شود و نقش عمده را در ظهور و بروز همه آن ها چشم ها ( دیدگاه ها، اخلاقیات، افکار و ایدئولوژی ها . . . ) دارند.
این قابلیت های سروده شماست و مثل هر اثر هنری خوب برای خودش پویایی دارد و در هر زمینه ای به رنگ و بوی خاصی در می آید که چه بسا خالق آن در نظر نداشته است.
گرچه ایرادات ساختی و شاید معنایی جزئی هم ممکن است داشته باشد، اما آن ها نیز به حسن شعر شما افزوده است. اگر خیلی می خواست دقیق و شسته رُفته باشد شاید از تلألؤ آن می کاست.
باز هم آفرین بر شما. که پاسخی می دهید که برانگیزاننده و گفتگو ساز است.
(من کنت مولا فهذا علی مولا)
"هر که را من باشمش مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست"
عید ولایت و امامت را خدمت حضرت حجت ابن الحسن صاحب عصر و الزمان(عج)،
کلیه سادات و دوستان عزیز تبریک میگویم
امید که رهروان راستین طریق حق و فضیلت امامان معصوم باشیم