چنان دل را نمودی پاره پاره
که جز مرگم نمانَد راه چاره
شده این سینه گور قلبِ مفتون
چو با غمزه ،به دل کردی نظاره
بسوزاندی به یک دیده دلِ ریش
به هر چشمت نهفته صد شراره
به نیرنگی نشاندی بر دلم مِهر
براندی بعد از آنم با اشاره
چو گشتم غرقه ی دریای عشقت
رها کردی مرا بر یک کناره
کنونم آنچنان از عشق تو مست
نبینم رنگ هشیاری دوباره
طناب دارم از زلفت چو سازی
دهم جان در رهت بی استخاره
وزن : مفاعیلن مفاعیلن فعولن
نوازنده ی سه تار: محمد اکرمی (خسرو)
پ.ن۱: این وزن شعر در خیلی از گوشه های ایرانی به راحتی اجرا میشه مثل دشتستانی،غم انگیز،گیلکی و... ولی من موقع گفتن این شعر به طور عجیبی تو ذهنم گوشه <<خسرو شیرین>>پخش میشد
<<خسرو شیرین>> یکی از گوشه های خاص با ریتمی مشخص و تا حدودی سوزناک که در آواز ابوعطا اجرا میشه (در مایه حجاز اگه اشتباه نکنم) و من به شخصه عاشق این گوشه هستم به خصوص اجرای بی نظیر استاد شجریان در این گوشه با شعر <<به دشت افتاده مجنون زار و دلتنگ....>> در آلبوم <<عشق داند>>
درودبرشما
زیباقلم زدید
تارنوازیتان هم بسیارزیبابود