یک بوسه به من داد صبح و هزار کار نامشروع انجامداد با شب
و بعد خواب نابرابر و پرواز اندوهی برای من
آنکه از نور رو برگرداند به چه سیاهی ها که تن نداد
پدرم پنجره باز ست
باد پرده را آورده سمت خانه
بیگانه از در می رود و کابوس می شود
ای کاش نطفه ی آدم آدمیت می کاشت و << ما تَرَکِ >> آدم آدمیت بود
زمانه زبان درآورده و ابلیس وار شکلک می ریزد
کام به من بدهکار ست و مدام عرض حال می کند و ادعای فام طلب
زمان اگر حائضه شده ست تا ما از آمیزش پرهیز کنیم و او از نماز
پس غسل بر کفن میت چرا و میترای دوگانه را حمل وضع و باروری چرا
پیش فقیه عادل برویم و خون را از نسیان پاک کنیم
نسل از قبلِ اشتباه در تباه و ما یک چشم در آه و دیگری در کاه
حسرتی مانده اگر در پیاله، قرصی به جای ماه
فراموشی آیین مقدسی ست...
با سلام و عرض ادب خدمت عزیزان فرهیخته و ارجمندم. به خاطر بسته بودن پنجره نظرات عذرخواهم به خاطر مشغله فراوان مجبور هستم حضور خود را در فضای مجازی پایین بیاورم. قدردان حضور ارزشمندتان عزیزان ارجمندم هستم. تابنده باشید به مهر و یگانگی