دوشنبه ۳ دی
حسرت ماه شعری از مجتبی رهایی(هیوا)
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۵۳ شماره ثبت ۱۲۰۵۱۸
بازدید : ۱۷۲ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر مجتبی رهایی(هیوا)
آخرین اشعار ناب مجتبی رهایی(هیوا)
|
گله کرد ماه شبی با اشک و آه
که ندیدم هیچ وقت خورشید را
حسرتی را کرد نصیبم آسمان
تا نماند ز من نام و نشان
دور زمعشوق مانده و سر گشته ام
غرق در تیرگی شب گشته ام
آسمان گفتش که ای یار کهن
از چه رو نالی زهمراهی من
روز و شب بازیچه اند دست زمان
پیش او هیچ کاره است این آسمان
گر که خواهی دیدن خورشید و نور
باید از خواب غفلت بود دور
روشنی آن دم زمن گردد برون
که سیاهی ام ز حد گردد فزون
باشد آن گاه سر زند صبح سپید
لحظه دیدار تو با خورشید
|
نقدها و نظرات
|
ممنون بانو لطف دارید | |
|
ممنون از لطفتون | |
|
لطف دارید استاد عزیز | |
|
سپاسگذارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و آموزنده