سه شنبه ۱۵ آبان
سرباز جمعه شعری از فیروزه سمیعی
از دفتر سپید شویی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۲:۲۱ شماره ثبت ۱۱۹۹۵۰
بازدید : ۲۱۲ | نظرات : ۳۱
|
آخرین اشعار ناب فیروزه سمیعی
|
برادرم سرباز جمعه
مادر را به خاطر ندارم پشت سرش آب ریخته باشد
که اشک هایش هر سه شنبه شب توسل می بست به رژه های پشت پنجره
پدرم سالها عشق و چشم را به خیابان دوخت
برای نان
نمی دانست چراغ گرد سوز خانه
را برق می گیرد
کودکی ام را
را به خاک باغچه می سپارد
شکوفه های سپید به می دانند در حوالی بهار خانه
چه گذشت
درخت تاک هم ...
و سینه ی سوخته ی انار هنوز آه می کشد
بر سیاه و سفید صندوق بی صدای فراموشی
چرا وان یکاد نخواندیم
فردوسی را دور زدیم
مولوی را رد شدیم
اعدام شد زندگی
و انقلاب نَقل نقالی شاهنامه ی بی شاهی
که زنده گان را به گور می برد
نمی دانم
برادر چند شنبه ی خرداد بر دار بی داد بیدار شد
مادرم در کفن مرداد
زمزمه ی چهل یاسین
گره زد
و آخرین بهار حک شد
بر سفره ی سنگ پدر
فیروزه سمیعی
|
|
نقدها و نظرات
|
درودتان جناب نیک گرامی شاعر نیک اندیش و مهربان سُرا حضورتان همیشه مستدام سبز باد بی نهایت سپاس به مهر می خوانید
☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻☀️ | |
|
درودتان نیلوفر جانم به مهر می خوانیم عزیزم صمیمانه سپاس از حضور زیبات ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌹🌷🌿🌻🌿☀️ | |
|
درودتان جناب حاجی پوری شاعر گرانقدر بی نهایت سپاس به مهر می خوانید حضورتان همیشه سبز باد ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻☀️ | |
|
نرگس جان شاعر عزیزم روایتی از زخم های ناگزیر زندگی بود
به مهر می خوانیم سلامت و شاد و پیروز باشید جانا
☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻☀️ | |
|
درودتان جناب زمانی شاعر گرانقدر بی نهایت سپاس از حسن توجهتون حضورتان همیشه سبز و مستدام ☀️🌿🌻🌿🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻🌿☀️ | |
|
درودتان جناب نیک گرامی و عزیز بی نهایت سپاس از این همه مهربانی ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻☀️ | |
|
درودتان فاطمه جانم بی نهایت سرفرود مهرتونم نازنینم ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻☀️.حضورت زیباست | |
|
درودتان استاد به گزین عزیز و گرامی از حسن توجه ارزشمندتون صمیمانه سپاس در مورد شعر سرباز جمعه که من سه سال پیش نوشتم و این شعر کاملا زیست شده و تجربه ی شخصی من است البته دستم باز نیست اینجا بعضی از مسائل پیرامون شعر پرداخته بشه امیدوارم سو تفاهم نشده باشه ولی افق پیش رویم کاملا برایم اتفاق افتاده است چه بسا بدتر. وگرنه مرا با شعر چه کار من فقط عاشق حافظ و سعدی و... خواندن شعر بودم ولی جای زخم های آدم خوب شدنی نیست شعر می شود و اینگونه بود که شعر شد هنوز همان حیاط قدیمی هست با درختهای به و انار و درخت تاک و میدونم منتظرمه
| |
|
صمیمانه سپاس جناب استاد به گزین عزیز و گرامی
| |
|
البته زاویه دیدها فرق می کند شما اولین کسی هستید که چنین نظری داشتید این شعر در ضمن بداهه و جوششی بود حیف که در سایت نمی شود کلیپ شعر رو بفرستم
| |
|
زنده باشید نام شعر هم با توجه به مسعود کیمیایی و علاقه شما ( اگه اشتباه نکنم توی یکی از کارهاتون دیدم علاقه به دوربین رو ) جالبه/ من البته فیلم سربازان جمعه رو ندیدم بیشتر منظورم این بود که چرا هیچکدوم از ما در مورد اینده نمیگیم ؟یا اگه میگیم در مورد ترس از اینده اس | |
|
درودتان جناب انصاری گرامی بی نهایت سپاس از حضور ارزشمندتان سبز و نویسا باشید ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻🌿☀️ | |
|
زنده باد از اسم فیلم جناب کیمیایی بهره بردم سرباز جمعه 👏👏🌿🌹بسیار فیلم چالش برانگیزی ست👌 و خدا کنه برای همه آدما اتفاق های خوب پیش رو باشه پر از شادکامی و بهروزی و عشق آمین ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌿🌻🌿☀️
| |
|
درودتان جناب افشاری نویسنده ی ارجمند بی نهایت سپاس حضورتان همیشه مستدام و سبز باد
☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌻🌿☀️ | |
|
درودتان جناب ابراهیمی شاعر گرامی بی نهایت سپاس از حضور سبزتان ☀️🌿🌻🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌻🌿☀️ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تامل برانگیز و زیبا بود