سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عنکبوت

        شعری از

        محمدرضا کریم پورآذر

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۰۴ شماره ثبت ۱۱۹۷۱۳
          بازدید : ۲۸۱   |    نظرات : ۳۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا کریم پورآذر
        آخرین اشعار ناب محمدرضا کریم پورآذر

        قصه از این جا میشه شروع ننه
        در گذشته ی تاریک و دور
        تو دامنه ی کوه بلور
        پیر مرد چوپونی بود رو به افول
        تنها با دخترش زندگی میکرد اونسوی رود
        صبح گله رو به چرا می بردن تو دشت
        پشت مرتعِ سبزِ علفزارِ بی حد و مرز
        وقتی می فهمیدن که مشرق رو ترک کرده طشت زرین فلک
        برمیگشتن به ساده تر شدن
        دختر زیبا بود با یه خال گوشه ی لب
        و چشمای سیاه و کشیده مژه های بلند
        گرچه تموم روز می‌تابید نور، اما شب تو سیاهی موهاش با
        صورت ماهش بود تو جنگ
        می رقصیدن باهم دامن کوتاهشو باد بدون زادگاه با موی بازش
        آوازه ها از پیچ و تاب زلف پریشون رسید به شهر پریون که بود تو انتظارش
        دختر از روی فروزان و یار و گونه ی سرخ
        فقط گذر مهتاب دید و غروب دلخور
        تو کوزه عشقو افطار میداد به روزه ی گل
        نمی دونست تو نبودش طعم گلوله ی سرب رو
        گذشتن روزای ساده شد تباه
         تاریکی ظلم رو پهنه ی دشت سایه گستراند
        باد آشفته خبر از رفتن نور رسوند به گوش جادوگرِ شومِ کاخ عقلا
        پس، بقصد اکسیر از شمع و نور و آدمیزاد
        می شدن راهیِ کوه بلور و تو همین حال
        جادوگر چوبه ی دار به پا میکرد توی دیگ
        چون اون میخواست کل گستره ی پوچ و میراث
        خلاصه ننه جونم برات بگه خلاصه
        تو دشت انتظار بی حاصل از تبار باغچه ی خالی شده از شقایق های فریب خورده به غروب گوشه ی طاقچه بود که سرانجام
        پسر رو بذر خون همسفر باد شد
        رفت و گذشت از بزم مقیم جور
        جایی که باد مسافر از دست بریده گفت
        پسر شنید زمزمه هارو و شد مرید صلح
        با خودش گفت تا روزی که تموم این جنگ نشه
        من باید بمونم تو این زمین یخ زده
        اما کی خبر از دل تنگم داره که لک زده واسه حتی یه مهمون سر زده
        پسر چه بی خبر از مقصدش سوار بود به مادیان
        پسرک نام مستعار خواب بود
        به تاختن دور شد از برهوت شهر
        رفت تا نزدیک تر بشه به ارغنون دشت
        اما عنکبوت دهر، می تنید تار
        و جادوگر چوبه ی دارشو میکرد بیدار
        در همین حال دخترک بذر نگاهشو کاشت
        تو خواب این گرده افشونیای بی خریدار
        نه اتفاق بود نه اشتباه که دلش لرزید
        مثل درخت پشت پرچین از کرشمه لبریز
        نه لنگه کفشی به جا مونده از طلسم نه زخمی
         اما پسرک یه دل نه صد دل شد تشنه ی تصمیم
        پرسید از شقایق دشت سراب رسیدنو
        که جهان خلق شد از یه سوال تا شنیدن
        اما جون ننه بدون تاریخ یه فی البداهه است
        دنبالش بگردی پیدا میشه تو قصه هام هست
         ازش یکم بگذریم خب ، کجا بودم؟ آها
         داروغه بی رمق گفت امنیت رخت بر بسته رفته از کوی و برزن، از غروب هیبت دشت
        رعیت می خرید سوراخ موشو به قیمت فقر
        جمعی اتباع قدرت بودن، به ظاهر داد می زدن قدرت رو باید بود
        اما تعادل همیشه برقراره دلبرکم
         قدرت تو ختم میشه به ضعف مظلوم
        ذره ای ناخالصی می کنه جهانو کن فیکون ‌
        برف باریدن می گرفت و تپه خزون
        انگار عنکبوتا رو همه چی تار می تنیدن
        که سفید میشد به تن طبیعت رخت عروس
        اما پسر رو می شد دید هنوزم غرق در خون
        تموم شبو جنگید، اون چون تموم کاری که بلد بود جنگیدن بود
        می گفت یار من جز این کاری بلد نیستم
        پسرک نام مستعار باد بود
        به تاختن دور شد ابر تیره از چشمای سرد
        رفت اون سوار و با خود یک تار مو نبرده کولی وقتی شب چشمامو می بست
        محو می شد می رفت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۱۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و طولانی بود خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۰۰

        🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
        ارسال پاسخ
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۴:۴۴
        ۱۴ ساعت پیش
        سلام و احترام استاد عزیز
        تشکر بابت حسن نظرتان
        حتما نکته ای که فرمودید مدنظر قرار خواهم داد.
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۰۰

        سلام و درود

        مفهوم پرداز و عالی اندیشه سرودید ولی به نظرم کوتاه تر بنگارید خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
        بسیار ممنونم بابت وقتی که گذاشتید و مطالعه نمودید. ان شاء الله نکته ای که فرمودید مدنظر قرار خواهم داد.
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        جمعه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۳۰
        درود
        زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        کاش جمع و جور تر می شد!
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۰۰

        🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
        ارسال پاسخ
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۰
        سلام و نور
        بله استاد ارجمند. ممنون از نظرتان
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۳:۴۶
        درود بر شما خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۰۰

        🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
        ارسال پاسخ
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۰
        حضورتان بسیار ارزشمند است.
        ابراهیم آروین
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۳۴
        درود بر شما گرامی
        زیباست
        مانا باشید
        خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۰۰

        🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
        ارسال پاسخ
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۲:۰۶
        درودبرشما
        بسیار زیبا بود
        بسیار عالی بود
        بسیار سپید زیبایی راقلم زديد احسن برشما لذت بردم احسن
        پرمفهوم بود خداقوت عزیزدلم 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۷:۰۰

        🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۰۹
        درود بر شماذ خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
        و درود ها بر شما خواهر محترم. حضورتان باعث دلخوشی است.
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۳۶
        درود برشما

        بسیار جالب بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۳
        خندانک
        ممنون بابت حسن نظرتان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۲:۰۲
        سلام وعرض ادب
        زیبا وبامحتوا سرودی بود
        شاعربزرگوار
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۳
        و هزاران درود بر شما استاد گرانمایه
        ان شاء الله همیشه سلامت باشید.
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۳:۱۴
        درود زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا کریم پورآذر
        محمدرضا کریم پورآذر
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۴
        بسیار سپاسگزارم بابت حسن نظرتان
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۴۰
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۳۲
        💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        محمود حشمتی(سپیدار)
        دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۶
        درودتان گرانقدر،زیبا بود🌹🌹
        محمد محمدنژاد(آشوب)
        چهارشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۲ ۱۳:۵۶
        خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۲ ۱۴:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        چهارشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۲ ۱۵:۰۲
        درودتان باد جناب پور آذر ادیب گرانقدر 🌞
        سپید روایتمندی سروده اید غمناک و تاثیر گذار 🌸🌻🌱🕊️🌷🍀
        نویسا مانید وسبز باشید و سرفراز
        🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱
        زنده باد 👏👏👏👏💯🌸🌟
        ایمانه عباسیان پور(آیدا)
        چهارشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۲ ۱۷:۴۵
        عالی💝🌻💝🌻
        قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
        چهارشنبه ۱ شهريور ۱۴۰۲ ۲۱:۴۰
        درود بسیار زیبا بود هنرمندگرامی گرامی
        اثر موثری بود
        پر از شاعرانه های گرم، سبز سبز در ترنم واژگان سکوت
        🌴💧💧💧💧💧🌻🌄🌲🌲🌲🏠🎹👈💎👏🙏👂
        🌹🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌷🌷🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7