سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        قدر عافیت

        شعری از

        علیرضا محمودی

        از دفتر درد دلهای خودمانی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۲۳ شماره ثبت ۱۱۹۵۳۴
          بازدید : ۱۷۹   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا محمودی

        یکی پادشاهی به کشتی نشست
        زبهر سفر بار خود را ببست
        به همراه بودش سیه نوکری
        به موی بلند و قوی پیکری
        ندیده است دریا به عمرش خَدوم
        نه رنجِ سفر برده آن مردِ شوم
        ز ترسش به زاری درافتاده بود
        به دلداریش هر چه نابرده سود
        همی برده آسایش شهریار
        دگر چاکران را نماندی قرار
        حکیمی چنین گفت بر پادشاه
        اجازت دهی گردد او روبراه
        بگفتا اگر حل کنی مشکلم
        کنون لطف خود را کنی شاملم 
        به دریا فکندند نوکر ، سپاه
        به حکم حکیم و به دستور شاه
        چو شد غوطه ور مرد خادم به آب
        بزد داد و لیکن نبودش جواب
        در آخر گرفتند او را ز مو
        به کشتی نهادند از روبرو
         صدایش نیامد به کنجی خزید  
         ‏تو گویی که آن مرد ،دریا ندید
        بپرسید سلطان ز مرد حکیم
        بگو تا شوم من به حُکمت علیم
        جوابش چنین داد مرد فکور
        که قدرش ندانی چو نعمت وفور
        که قدری ندارد سلامت، پسر
        مدامی که ناید مصیبت بسر
        نداند کسی ارزش عافیت
        مصیبت چو آید شوی تربیت
         
         
        * داستان این شعر حکایتی  از کتاب گلستان سعدی با عنوان( هر که مصیبت بیند قدر عافیت داند) می باشد. 
         ‏
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        علیرضا محمودی
        دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۱۳
        پادشاهی با نوکرش در کشتی نشست تا سفر کند ، از آنجا که آن نوکر نخستین بار بود که دریا را می دید و تا آن وقت رنجهای دریانوردی را ندیده بود ، از ترس به گریه و زاری و لرزه افتاد و بی تابی کرد ، هرچه او را دلداری دادند آرام نگرفت ، ناآرامی او باعث شد که آسایش شاه را بر هم زد ، اطرافیان شاه در فکر چاره جویی بودند ، تا اینکه حکیمی به شاه گفت : ((اگر فرمان دهی من او را به طریقی آرام و خاموش می کنم .))



        شاه گفت : اگر چنین کنی نهایت لطف را به من نموده ای حکیم گفت : فرمان بده نوکر را به دریا بیندازند. شاه چنین فرمانی را صادر کرد. او را به دریا افکندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دریا فریاد می زد مرا کمک کنید ! مرا نجات دهید ! سرانجام مو سرش را گرفتند و به داخل کشتی کشیدند. او در گوشه ای از کشتی خاموش نشست و دیگر چیزی نگفت .



        شاه از این دستور حکیم تعجب کرد و از او پرسید : ((حکمت این کار چه بود که موجب آرامش غلام گردید ؟ ))



        حکیم جواب داد : ((او اول رنج غرق شدن را نچشیده بود و قدر سلامت کشتی را نمی دانست ، همچنین قدر عافیت را آن کس داند که قبلا گرفتار مصیبت گردد.))



        ای پسر سیر ترا نان جوین خوش ننماند



        معشوق منست آنکه به نزدیک تو زشت است



        حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف



        از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است (۵۲)

        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۲۰
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۲۹
        زبانتان گویا
        قلمتان نویسا
        دلچسب و زیبا شعری بود
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۲:۰۲
        درود
        حکایت جالب و آموزنده ای بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۲۶
        درود بر شما خندانک
        بسیار حکیمانه خندانک
        مرضیه  رضایی (رها)
        جمعه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۳۷
        سلام و درود برشما جناب محمودی بزرگوار بسیار عالی بود همیشه مانا باشید خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0