درود
گفته میشود که در شعر مدرن آرایه های ادبی به گونه ای تراز میشوند که
آهنگ درونی عمیق و راز و رمز گونه ای داشته باشند تا مخاطب در پی کشف رمز و پی بردن به عمق معانی تلاش کند و هنگامی که موفق شد از آن لذت ببرد
شخصا این رویه را نمی پسندم
و فکر میکنم سروده بهتر است به لحاظ عمق و معنی لایه بندی داشته باشد و حتی سطح آن هم قابل دسترسی باشد تا مخاطب های مختلف از خوانش آن بهره مند و مسرور شوند
ولی این سروده بسیار عمیق است و قلم قاصر کمترین در حد وسع ، سعی در کشف راز و مرز معانی مینماید
در نگاه اول آرایه های بسیار زیبا و پر معنی صف بسته اند
"چشم خیس سحر
خزه ی خرامان گمان ,
برکه ی باور
دیواری لبالب از شب
کلک سرخ فام فلق
اندیشه
پروای پرواز
سوی زیبایت آفتاب
بوسه ی نورت
پروانه " :
اگر پله پله و صف به صف در عمق معانی به هم پیوسته آنها
نظر کنیم راز و نیاز سحرگاهان شاعر عشق به معبود ازلی را شکوفا میکند
تا جایی که وجود یکتایش را در ماورای امور مختلف مادی درک میکند و با چشم عقل و دل می بیند
و از عروج به سمت معبود پروایی ندارد
تا هنگامی که روح و نور ازلی به دل و اندیشه شاعر بتابد
و از آن بهره گیرد
و پروانه وار به او به پیوندد
سلام به روی ماهتان استاد بانو جان قربان مهربانی و صفای وجودتان که هرچه فرمودید زیبایی وجودتان است ، ممنونم ازمهر نگاهتان برقرار باشید درپناه حضرت عشق 🤍💚💙❤💛🙏
این شخص که تصور می کنیم ما هستیم و رنج می کشیم، ما نیستیم… وقتی درد و رنج را در آگاهی حل می کنیم، آنوقت می شود بسته ای از «خاطرات و عادات ما» که همان آگاهی غیر واقعی ماست که برایمان می ماند؛ و بدانیم از آگاهی غیر واقعی تا آگاهی از ماهیت واقعی و حقیقی شکافی عظیم وجود دارد که به راحتی از آن عبور خواهیم کرد، به محض آنکه تسلط بر آگاهی خالص را کسب نماییم…آمین 🙏
درودو سپاس بانو نیلوفر عزیزم ممنونم که به مهر خواندی و شنیدی هماره دلت شاد و گوشت سرشار از نواهای عشق و آرامش پدر بزرگوارتان در سلامت و صحت کامل کنار شما و دیگر عزیزان
سلام از بنده سید بزرگوار استاد لاهیجی ارجمند بسیار خوش آمدید، کاملا درست می فرمایید سروده های اخیرم اینگونه است که فرمودید و این شعر نیز ممنون برای حضورتان، برقرار باشیدوسایه اتان بر گلستان ادب و نابیان ماندگار
ارسال پاسخ
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
(متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
ارسال پیام خصوصی
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
گفته میشود که در شعر مدرن آرایه های ادبی به گونه ای تراز میشوند که
آهنگ درونی عمیق و راز و رمز گونه ای داشته باشند تا مخاطب در پی کشف رمز و پی بردن به عمق معانی تلاش کند و هنگامی که موفق شد از آن لذت ببرد
شخصا این رویه را نمی پسندم
و فکر میکنم سروده بهتر است به لحاظ عمق و معنی لایه بندی داشته باشد و حتی سطح آن هم قابل دسترسی باشد تا مخاطب های مختلف از خوانش آن بهره مند و مسرور شوند
ولی این سروده بسیار عمیق است و قلم قاصر کمترین در حد وسع ، سعی در کشف راز و مرز معانی مینماید
در نگاه اول آرایه های بسیار زیبا و پر معنی صف بسته اند
"چشم خیس سحر
خزه ی خرامان گمان ,
برکه ی باور
دیواری لبالب از شب
کلک سرخ فام فلق
اندیشه
پروای پرواز
سوی زیبایت آفتاب
بوسه ی نورت
پروانه " :
اگر پله پله و صف به صف در عمق معانی به هم پیوسته آنها
نظر کنیم راز و نیاز سحرگاهان شاعر عشق به معبود ازلی را شکوفا میکند
تا جایی که وجود یکتایش را در ماورای امور مختلف مادی درک میکند و با چشم عقل و دل می بیند
و از عروج به سمت معبود پروایی ندارد
تا هنگامی که روح و نور ازلی به دل و اندیشه شاعر بتابد
و از آن بهره گیرد
و پروانه وار به او به پیوندد