ترانه

درودها جناب استکی بزرگوار
متاسفانه منظورتان را متوجه نشدم می شود کمی توضیح دهید؟

درووووودها
چه عجب که غزلی را در درجه سپید دیدید 😅😂🌹

عید بر شما خجسته بزرگوار

دروووووودها جواد جان ممنونم از لطفت

درودها خدمت شما

درودها

درود فراوان، ممنون از شما

درودها خدمت شما ممنونم

درود فراوان

درود فراوان جناب به گزین عزیز
شعر به عنوان یک اثر هنری می تواند نقد شود هرچند شاعر آن را دوست داشته باشد
در هر صورت ممنون

درودها
ممنون از توجهتان

درودها 🌹🌹🌹🌹🌹

درودتان
مصرع دوم بیت دوم این بود که وقتی حضور پیدا کرد مانند مرجان درخشان گشتم، نه این که الان حضور داره

ببینید ماه نو از نظر ظاهری یک هلال باریک هستش، در صورتی که در واقعیت و با تلسکوپ تمامی سطح ماه هستش که تنها بخشی از اون روشن شده که منظورم در اینجا همین مفهومه، یعنی گیسوانش مثل سطح تاریک ماه نو هست که بخش کوچکی از اون هم ظاهر شده، اشاره ای به چند تار موی سفید روی سر

منظور از وی خدا نیست، وی اسم رمز فردی به نام ریحانه است که برای بار اول آتش عشق رو در من فروزان کرد (شعر درگیری عالم در دفتر ممنوع (فاطمی) رو ببینید)

منظورم از غلامان در اینجا تمامی کسانی بود که به او دل باخته اند، معنای کلی اون این میشه که آیا من تونستم صدای دلباختگانت رو به گوشت برسونم؟!

در مورد بیت یعقوب و کنعان دچار سندرم (قافیه چو تنگ آید شاعر به جفنگ آید) شدم 😂🤦 وقتی داشتم این بیت رو میگفتم واژه کنعان به ذهنم اومد و داستان رو برعکس متوجه شدم فکر کردم یعقوب سوی کنعان شتاب کرده به جای مصر، اشتباه لبی شده 😂😂😂😂🤦🤦🤦🤦 (در حقیقت این ابراهیم و موسی بودند که سوی کنعان شتابان شدند) حالا برای این که ماست مالی کنم قضیه رو اینجوری جمع میکنم:

داستان اینه که دلتنگ دلتنگی هام شده ام، یوسفم رو که نمیتونم ببینم حداقل برم به کنعان که غم هام رو بغل کنم

شاد و پیروز باشید، عیدتان مبارک

پس اینکه شاهزاده خانوم گفتن شعر سپید لابد اشاره
به همین چند تار موی سپید بوده

چششششممممم

درووودها
سپاس از لطفتان