سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
بوی بهارنارنج
گلهای آبشار نارنجی و شیپوری عجیب
خوب میکند حال دلم را
میبرد مرا به دور دستها
مزرعهی برنج کامفیروزی و بوی دلنشینش
صدای تلمبه
نان ِ فَلزِن و مهیاوه که نور چشمی جنوبیهاست
آی...
دلم میخواهد، به گذشته برگردم و خاطراتش
که قدر میدانستیم داشتهها را
و میخواندیم
شاد وخندان، هم نوا با پرندگان
و میسپردیم غصهها را به دست باد...
چه جانانه چیدهاند
سبدهای انجیر ِ لب جاده را..
با اعتمادبهنفس
بهطرف ماشینهای عبوری میآید؛ پسرکی نحیف
او میدانست
دست خداست، رزق و روزیش!
آقا؟ انجیر نمیخواهید؟
و میفروشد تمام انجیرها را
به مسافران پیکانسوار دههی هفتاد...
آن زمان...
دلها صاف و پر از عشق بود
رانندگان درک میکردند
سختی به دست آوردن ِ نان ِ حلال ِ پسرک را...
به راستی که گذشته برنمیگردد
ما ماندیم و زندگیای که شهد گل است
زنبور ِ زمان میمکدَش
و آنچه میماند عسل خاطرههاست...
بااانو فریال امینای دلپاکم
ببخشید استاد بزرگوار جناب ملحق
دستم خورد تیک نقد خورد..🙈
میتونستم ویرایش کنم و خالی از مطلب باشه.. تا مزاحمتی ایجاد نکند در ستون نقدهااای باارزش..
اما به قدری شعر سپید بااانو امینای عزیزم دلچسب و گوارا بود که از دلم نیومد دیده نشه.. و گذاشتم پنجره سبز بمونه..
ممنون میشم بعد از کمی دیده شدن پست ارزشمند ایشون.. کامنت را به کامنت عادی برگردانید..
درود بر شما و امینای دلپاکم
راستی امنیای دلپاکم.. ببخشید کمی خیلی کم ویرایش کردم..🙈