سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        بهاران غم

        شعری از

        محمد رسول بیاتی

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۲۲:۳۱ شماره ثبت ۱۱۹۰۰۹
          بازدید : ۱۶۶   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد رسول بیاتی

        در هوای بهاران
        با رعد و برق و باران
        شبانگاه پنجشنبه
        در‌ میان یک کافه
        نشستم 
        تا اندیشه کنم یاررا
        اما...
        کمی آن طرف‌تر
        فقط چند قدم
        آن سوی یک میز
        دلم شد دلهره‌آمیز
        قلبم چون به تپش افتاد
        بغض به گلویم افتاد
        می درخشیدش چون ماه
        نه، او بود خو دماه
        و من زیر چشم 
        با چشمان اشک آلود
        با قطرات اشک در زلالیه چشمانم
        نگاهش میکردم
        انگار او در زیر باران بود
        از برق زیبای چشمانش
        از آن همه وقارش
        گاه به او‌، گاهی به دستان لرزانم
        مینگریستم
        آه، من چرا می لرزم
        از چه من میترسم
        من چگونه اینجایم
        او ‌که آرامش است
        جان را ز غم پالایش است
        نگاهش می کردم
        قطرات اشک ‌مردانه‌ام را
        پنهان می ‌کردم
        ایکاش مردان هم میتوانستند
        گریه‌ها و ناله‌های خود را فریاد بزنند
         
        میدانم وای میدانم
        کمی بعدتر او خواهد رفت
        و چشمان گریان من
        با قلبی پر از درد
        او را بدرقه خواهد کرد
        و ‌کاروان غم من‌‌
        با‌ کوله باری از درد 
        همچنان تنها در کویر حسرت 
        خواهد رفت
        و باز میماند 
        همه غمها 
        با من سنگینتر 
        پر دردتر
        بیشتر از دیروز 
         
        ۱۰فروردین۱۴۰۲
        پنجشنبه، کافه مفاخر
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۰۴
        خندانک
        درودبرشما
        عاشقانه ی دلنشین وبااحساسی بود خندانک خندانک خندانک
        اما در شعرسپید تصوبرسازیهاوآزایه های ادبی راباید بیشترکنید ...
        خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۱۳
        خب چرا نرفتید پیشش؟..🤔
        اصلا چی شد یهووو؟.. یعنی شما داشتید به یار فیکر می‌کردید بعد یهویی یار را در کافه با کسی دیدید؟.. یا تهنا دیدید؟..
        آهان یه سوال دیگه.. بنده خدا داشت گریه می‌کرد؟.. چرا خب؟..خندانک
        متوجه نشدم.. که چرا نتوانستید برید پیشش؟.. خندانک و چرا دلتون یهو گرفت؟
        آیا یهو عاشق شدید؟.. خندانک
        خدای من چقدر سوال توی ذهنم نقش بست.. خندانک
        سلام.. خندانک
        دلنوشته خوبی بود.. خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۰۹
        درود بزرگوار
        پر احساس و زیبا بود خندانک
        فرشید به گزین
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۰۲
        چقدر اون چشم گریان و تصور یار در باران قشنگ هست

        حالا فک کنین تو این وضعیت هاست کافه هم باشی و خوشامدم ناچار باشی بگی به رقیب

        باریستا میتونه پنهان کنه خودشو لااقل خندانک
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۱۷
        درود بیکران
        دردمندانه است
        خندانک خندانک خندانک
        فغان از رفت بی برگشت خندانک
        نرگس زند (آرامش)
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۲۱
        سلام خیلی غمگین بود ..امیدوارم کسایی که تقدیرشون به هم گره نمیخوره هیچ وقت دلشون برا هم نلرزه خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۲۶
        درود بر شما

        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۳
        درود بر شما خندانک
        عاشقانه زیبایی سرودید و لذت بردم خندانک
        زهره دهقانی ( شادی)
        جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۵۲
        سلام و درود ادیب بزرگوار
        روایت اتفاقات...و صحنه سازی ها عالی بود...👌🌹
        اما ای کاش حرف دلتان را بیان می کردید به جای اینکه شاهد رفتنش باشید😇
        پایان تلخی بود🥀

        قلمتان آغشته به جوهر عشق ✨
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۲۲:۳۳
        درودبرشما اديب بزرگوار 🌷
        جناب بیاتی عزیزم ❤️
        بسیار زیبا بود وپرمفهوم ✍️✍️✍️👌👌👌👌👌
        احسنت برشما عزیزم ❤️❤️❤️
        پایان تلخی داشت 🤧🤧🤧
        غمگین هم 😓😓😓بود ازنوع قلمتان خوشم امد
        شاد و پیروز باشید عزیزم 🪻🪻🪻🪷🪻
        🌼🌼🌸🌷
        🌺💐🌻
        🌹🌹
        ❤️
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2