سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم ملک محمدی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
غزلی است با عنوان( نسبت) با وزن
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
( مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
در نقد قبل راجع به این بحر در شعر خانم رجائی مفصل بحث کرده ام و اکنون نیازی به تکرار نیست.
🔷 در ابتدای شعر خانم ملک محمدی بانام خدایی شروع کرده اند که
((وقتی که دیگر هیچ چیز مطابق انتظارش پیش نرود راهکارش از بین بردن همه چیز (و پیش آوردن قیامت ) است))
بحث مفصلی داشته و دارم برای این امر اما چون اینجا سایت ادبی است و نه مذهبی و این گفته ها مخاطب آگاه به امورات کلامی و فقهی و فلسفی میطلبد یکسره میروم سراغ غزل و از اضافه گویی در این خصوص پرهیز میکنم.
🚩عادت نداشت رفت که طاقت بیاورد
طاقت نبود خواست که عادت بیاورد🚩
🔷نقش ردیف در شعر خصوصا غزل
خانم ملک محمدی ،ردیف متفاوت و نسبتاً تازه ای انتخاب کرده اند ( بیاورد ) انتخاب ردیف های اسمی، طولانی یا متفاوت، از ویژگی های غزل امروز است. به ویژه در غزل «فرم» که شاعرانی مثل محمد سعید میرزایی در دهه ی هفتاد، آغازگر آن بودند، چنین ردیف هایی بسیار کاربرد دارد و رایج است اما نکته ای که در مورد ردیف باید بدانید این است که ردیف صرفاً برای زیبا کردن شعر یا ایجاد موسیقی استفاده
نمی شود؛ بلکه در تکمیل معنا و مفهوم شعر نیز نقش به سزایی دارد. به همین دلیل ردیف خوب، ردیفی ست که به اصطلاح، «جواب بدهد» و در هماهنگی معنایی و محتوایی با سایر اجزای شعر به ویژه قافیه باشد.
گزینش هر واژه یا تعبیر شاعر نه تنها در بیت، بلکه در طول شعر نیز مؤثر است. اگر به انتخاب واژه یا تعبیری توجه کنیم که به عنوان «ردیف» در پایان هر بیت تکرار می شود به اهمیّت انتخاب شاعر و لزوم تناسب همه جانبه ی ردیف با کلیّت شعر بیشتر
پی می بریم.
گاهی ردیف همچون ابزاری در دست شاعر است تا بتواند در موقعیت های دشوار، برای بیان مطلبی از آن استفاده کند که امکان بیان آن با سخن عادی وجود ندارد. گاهی مبنای گزینش ردیف متناسب با ساختار غزل، برای ایجاد طنز است. گاهی معنای ردیف در تقابل با فحوای بخش ها و کلماتی دیگر در بافت شعر قرار می گیرد و باعث خلق امکانات معنایی تازه ای می شود. شناخت مخاطب مستقیم غزل با دقت در نوع کاربرد ردیف می تواند کلید فهم درست تر برخی غزل ها را به دست دهد.
✍️ردیف در شعر پارسی از دیرباز تا امروز همواره در خلق موسیقیِ بیرونی شعر، نقشآفرین بوده است. بسیاری از زیباترین غزلهای سعدی، مولانا و حافظ غزلهای مردّفند. از طریق بررسی ردیفهای شعر شاعران، میتوان دریافت که آنها کدام عناصر نحوی زبان را برای تکرار در ردیف، مورد تأکید قرار میدادهاند.
🔷 رابطه ی مفهومی همانگویی در شعر فارسی و مقایسه ی آن با طبقه بندی ساختواژی توتولوژی
وقتی مفهومی در یک شعر یا بیت یا مصراع دوباره جور دیگر تکرار شود به آن همانگویی یا توتولوژی گویند.
کاری که خانم ملک محمدی در بیت اول این غزل انجام داده و مارا در دور باطلی قرار داده است.
شاید این دور باطل بر اساس نظریه ی نردبانی کارل ماکس دوری باطل اما مفهوم محور باشد اما سخن همان است و واژه پیچش پیدا کرده است.
اگر بیت را از منظر ریاضی هم در نظر بگیریم
خانم ملک محمدی در این بیت مانند قانون دمورگان عمل کرده اند.
(x+y)' = x' * y'
(x*y)' = x' + y'
البته باید بگویم که در این بیت ترکیب موسیقایی و آهنگین عجیبی میان صامتها و مصوتها وجود دارد که این توتولوژی را از چشم ها دور میکند.
عادت نداشتن و بعد طاقت آوردن تا اینجا معادله درست است اما نبود طاقت و آوردن عادت معادله ی باطلی است.
حتی به لحاظ نحوی و ساختاری فعل مناسب عادت، کردن است نه آوردن و مشاهده میگردد که چگونه موسیقی شعر توانسته مخاطب را مسحور و بر روی دور باطل پرده افکند.
🚩کابوس ها به گردن بیداری است کاش
می شد که خواب بر سر ساعت بیاورد🚩
🔷عینیت یا ذهنیت؟
شعر برای انسان زاییده ی بروز حالتی ذهنی در محیطی از طبیعت است. به این معنی که به شاعر حالتی دست میدهد که در نتیجه ی آن او با اشیای محیط خود و با انسانها نوعی رابطه ی ذهنی پیدا میکند و این رابطه به نوبه ی خود رابطهای روحی است که در آن اشیا حالات مطلقا فیزیکی و مادی خود را از دست میدهند و بخشی از احساس و اندیشه شاعر را به عاریه میگیرند. شاعر در آن حالت تحت تأثیر افسون ذات اشیا قرار میگیرد و رمز و راز وجودی آنها را نه به وسیله ی منطق و حسابهای ریاضی و علمی که حسابشان به کلی از مقوله ی شعر جداست بلکه به وسیله احساس و اندیشه خود کشف میکند.
شاعر در لحظه ی نوشتار در وضعیتی قرار میگیرد که بعضی از اشیا طبیعت را در لحظهای میپذیرد و بعضی دیگر را موقتاً از ذهن خود خارج میکند و همین خصوصیت گزینش و انتخاب است که آفرینش مخلوقی به نام شعر را به صورت حادثهای متمایز و جدا از حوادث معمول در میآورد. شاعر مانند پلی دو طرفه است که از یک سوی آن مواد خام طبیعت جریان مییابد و از سوی دیگر آن مخلوقات شعری، به نحوی که در کارگاه ذهن خود به اشیا شکل انسانی میبخشد و اشیا هم حالت عینی خود را دارند و هم حالت ذهنی ادراک و تخیل انسان را.
همانگونه که خانم ملک محمدی در این بیت از کابوس و ساعت و بیداری هم مراعات النظیر ساخته و هم ذهن پرآشوب خود را در بستر کلمات غیر عینی بسط داده است.
مفهوم تخیل هنری یکی از پیچیدهترین مسائل در زیباییشناسی است و با همه ی کوششهایی که در راه شناخت و تعریف آن شده از برخی جهات مبهم مینماید. دی لویس شاعر معاصر انگلیسی میگوید: قوهای که ایماژ شاعرانه را خلق میکند، تخیل است و من تصور میکنم که هیچ کدام از قوای ذهنی تعریفش دشوارتر از تخیل نباشد.
یکی از محوریترین عناصری که در ایجاد زیبایی در شعر نقش ایفا میکند تصویر است. شاید گزافهگویی نباشد اگر تصویر را اصلیترین عنصر شعر بدانیم. اما تصویر چیست؟ در فرهنگ واژگان زبان انگلیسی و فرانسه برابر واژه image گروهی از معادلهای زیر آمده است: «مجسمه، تندیس، تمثال، شکل، صورت، نقش، تصویر، بت، پندار، خیال، تصور، شبیه و در صنایع شعری یکی از انواع تشبیه، استعاره و کنایه است و در حالت فعل به معنی تصویرکردن، نشاندادن، توصیفکردن، تصورکردن، نمایشدادن و مجسمکردن است.» این مفهوم از ایماژ در کاربرد اصطلاحی آن در نقد ادبی نیز وجود دارد و در این مفهوم به شکل زیر تعریف میشود.
(اثری ذهنی یا شباهت قابل رویتی به
وسيله ی کلمه، عبارت یا جمله ی شاعر که ساخته میشود تا تجربه ی حسی او به ذهن خواننده یا شنونده منتقل شود)
خانم ملک محمدی در این بیت ماهرانه از سه عنصر تصویری سورئال ساخته که ذهن مخاطب را درگیر خود میکند.
🚩دنبال ماه چشم کسی نیست از کجا
باید برای آینه صورت بیاورد🚩
🔷 نوزایی واژگانی در شعر امروز ضرورت است
زبان با امکانات و ویژگیهای بسیاری که دارد این امکان را به شاعر می دهد که بتواند با ساختن ترکیبات جدید و متنوع اندیشه ها و افکار جدید را به راحتی منتقل کند شاعران با ساختن و وارد کردن این ترکیبات ابداعی بستر زبان را گسترش میبخشند زبان و ادبیات فارسی جزء غنی ترین زبانهای دنیاست و در هر دوره ای از تاریخ شاعران و نویسندگان متعددی با ساختن ترکیبات زبانی ،ساده به آن وسعت و غنا بخشیده اند. همان طور که میدانیم زبان فارسی زبانی ترکیبی و پیوندی است به واسطه ی همین قدرت ترکیبی است که کلمات عربی یا ترکی یا فرنگی را به سهولت پذیرا میشود و با پیشوندها و پسوندها آنها را از صورت اصلی خود خارج میسازد و موافق و ملایم با روح خویش میکند .
ساختن واژه ی بسیط کار دشواری است اما با داشتن آگاهی از امکانات و قابلیت های موجود در زبان میتوان با ترکیب کلمات متنوع ترکیبات ابداعی و جدیدی ساخت که موجب افزایش واژگان زبان میشود. به عبارتی مقصود از فرآیند واژه سازی
ساز و کاری فعال است که به صورت تکرار شونده بر تعداد واژه های زبان می افزاید.
اما آیا در این بیت شاعر این مطلب رخ داده است یا نه؟ آینه و رخ و صورت و چشم از قدیم در ادبیات ما حضور داشته اند شاعران زیادی برای این کلمات شعرهای قوی و ضعیف سروده اند. همان چیزی که شاعران گذشته تصویر کرده اند خانم ملک محمدی با بیان دیگر سروده به نوعی تصویر دستمالی شده ی هزار توان است که اصلا برای مخاطب جذبه ندارد.
شعر جدید بر آن است که زبان پرسش و دگرگونی را بنیان نهد، زیرا شاعر اشیاء جهان را به شیوه ای تازه می آفریند. زبان شعر در دورههای مختلف و بر حسب شرایط هر دوره متفاوت است و چه بسا دو شاعر که در یک دوره و شرایط مشابه زیسته اند از این حیث متفاوتند. حتی زبان یک شاعر بر حسب
تجربه های مختلف شعری اش متفاوت است. اگر ماهیت شعر نو گذشتن از ظاهر و رویایی با حقیقت نهفته در شیء یا در تمامی جهان است پس زبان باید از معنای خود عدول کند.
چون معنایی که معمولا افاده میکند جز به نگرشهای مألوف و مشترک راه نمیبرد زبان شعر زبان اشارت است.
در حالی که زبان عادی زبان تبیین است. از این نظرگاه شعر نو هنری است که به زبان توان گفتن چیزی میدهد که به آن خو نگرفته بوده است.
🚩در خود در انتظار .. که چیزی عوض شود
بیرون کسی نمانده که قسمت بیاورد🚩
📌 آفرین به قریحه ی این شاعر برای خلق این بیت
البته شاه بیت این غزل نیست و در بیت های بعدی به آن خواهم رسید
🔷 انواع روایت در شعر
روایت، یکی از کهن ترین خصلتهای شعر در جهان کلاسیک تا امروز است. نخستین شعرهای بشری، از شعرهای سومری گرفته تا گیل گمش و ادبیات کلاسیک یونان، از متون کهن مذهبی ایران باستان و هند و چین کهن گرفته، تا نمایشنامه های منظوم ، بیشتر از آنکه غنایی باشند،همگی با شگردهایی چون تمثیل وقصه و روایتهای موزون و مقفا و آهنگین، سروده شده اند و آهنگ کلام و عنصر روایت از دوران پیش از کتابت تا پیش از دوران مدرن، ضامن بقا و ماندگاری شان بوده است. در داستان، روایت البته اهمیت اساسی تری دارد، و بیشتر در موردش حرف زده اند و نوشته اند و من قصد پرداختن به آن ندارم. ولی در شعر ، حتی در شعر مدرن عنصر روایت را نمی شود نادیده گرفت و از آن سرسری گذشت. فیلسوفان معتقدند، خود زندگی نوعی روایت است،و روایتهای بسیاری در زندگی وجود دارد: در ادبیات، در تاریخ و در ذهن ما.
ذهن خلاق خانم ملک محمدی از یک نقطه ی ایستا شروع به روایت میکند. روایتی که کمی مجهول است خصوصا مخاطب آن
اما در هر حال این روایت و مجهول بودن مخاطب نیز یکی از شگردهای شعری مدرن است.
در ادبیات ما حکیم نظامی از کسانی است که در غرب به عنوان روایت پرداز قوی به وی پرداخته اند و ایتالو کالوینو در کتاب " چرا باید کلاسیک ها را خواند" که به فارسی هم در آمده، در مقاله ای به کارهای او پرداخته است.
روح روایت گری ابتدایی دارد و وسط و انتها
که در شعر خانم ملک محمدی این سه عنصر به خوبی مراعات شده اند.
البته به زعم من روایت در اشعار غیر مدرن با اشعار مدرن متفاوت است.
روایت در اشعار غیر مدرن خطی است و از یک محور X خارج نمیشود.
اما گاهی گستره ی روایت در اشعار مدرن چنان زیاد است که روایت از دایره به سمت بیضی و از بیضی به سمت هذلولی نقل مکان میکند جایی که برای بدست آوردن کل سطح زیر منحنی شعر باید معادلات دیفرانسیل حل شود. مثلاً امیلی دیکنسون - کسی که تا امروز بزرگ ترین شاعر زن انگلیسی زبان باقی مانده و منتقدان خواهر شکسپیر می دانندش- ، چند شعر دارد که هر کدام از مفسرین تاویل مختلفی از آن به دست
می دهند، یعنی شعرها هنوز هم به هیچ تاویل قطعی تماماً خودش را تسلیم نکرده. با اینکه شاعرش دویست سال قبل زندگی
می کرده، ولی به قول تد هیوز ، شگردهایش کاملاً مدرن است، بنابر این در شعرمدرن ، این نوع روایت است که مورد توجه قرار می گیرد، و این نوع روایت البته با روایت خطی صرف تفاوت آشکاری دارد.
🚩عمری در احتمال شکست از ترک گذشت
چاره تلنگر است که شدت بیاورد🚩
✍️ شاه بیت این غزل همین بیت است
چرا که خلاصه ی روایت شعر در این بیت جمع شده است.
🔷رابطه ی لفظ و معنا در شعر
رابطه ی لفظ و معنا از موضوعات مهم و قابل توجهى است که قرنهاست ذهن شاعران و منتقدان ایرانى و غیرایرانى را به خود جلب کرده است. در این بین برخى جانب لفظ و برخى جانب معنا را گرفتهاند و البته گروهى نیز به هر دو به یک اندازه توجه کردهاند .
عده ای هم لفظ و معنا در شعر را به جسم و جان و ظرف و مظروف مانند کرده اند، پیداست در این تشبیه، معنا از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است چنان که مولوی مستمع را به مظروف - معنا - راهنمایی
می کند و از توجه به ظرف - لفظ - بر حذر می دارد ولی برخی از بزرگان ادب فارسی بر این باورند که لفظ و معنا را پیوستگی و تناسبی جدایی ناپذیر است ضمن آن که سخنوران توانا با استفاده از امکانات گسترده و نامحدود زبان یک معنا را گاه به صورت های گوناگون و الفاظ متنوع بیان کرده اند.
در این بیت خانم ملک محمدی هم لفظ و هم معنا را مورد توجه قرار داده به طوری که ظاهر شعر به زیبایی تزئین شده و معنای فوق العاده بالا و والایی در آن نهفته است.
عبدالرحمن جامی معتقد است اصل و اساس، معنای کلام است و اگر معنی والا و ارزشمند باشد، عیوب جزئی در لفظ، قابل چشم پوشی است. او نخستین شرط شاعری را آن می داند که سخنور در یافتن معنای والا تلاش و کوشش کند و متحمل رنج گردد. این سخن جناب جامی دقیقا نظر من و تز من در ارتباط با شعر مدرن و پسا مدرن و آوانگارد است و دقیقا در بحث چندلایه بودن شعر هم من از نظریه ی مولوی و جامی تبعیت میکنم.
همان چیزی که خانم ملک محمدی هم چه خواسته چه ناخواسته این امر را درشعر شان خصوصا این بیت مورد توجه قرار داده اند.
🚩آشفته در هوا تن خاکستر است و باد
دیگر چگونه این همه نسبت بیاورد🚩
🔷قرینه پردازی در شعر
قرینه پردازی، تکرار متوازن الگوی واحدهای زبانی در متن و از فنون مهم صورتگرایانه است که در شکلگیری شعر و نظم مهم است. مشخص کردن وزن و جایگاه قرینه پردازی، نه تنها در بازشناسی بوطیقای شعر، بلکه در شناخت سازمان ذهنی مؤلف نیز اهمیت زیادی دارد؛ چراکه قرینه پردازی، نظم را به شعر شاعرانه مانند میکند.
مصرع اول این بیت منطبق است بر مصراع دوم بدون هیچ کم و کاست
البته مولفه های جمع شده ی خاکستر و باد
در مصراع دوم نتیجه ی همان ذهنیت شاعر است.
در این بیت ، زبانورزی و بهره جویی آگاهانه و دقیق از نیروی زبان، جایگاه خاصی دارد و در این میان رعایت اصل تقارن عناصر متنی و تکرار متقارن الگوهای زبانی و در یک کلام، قرینه پردازی ، از مبانی اصلی سبکشناسی خانم ملک محمدی است
قرینه پردازی ، با مفهوم گستردهای که در این بیت طرح شده است، شامل صورت و معنای کلام میشود و بحثهایی از عروض و قافیه، بدیع و بیان را دربرمیگیرد.
🚩چیزی پریده از لب و کوتاه از اوست دست
از وقت آن گذشته که مهلت بیاورد🚩
🔷با کلمات پیش پا افتاده شعر را سلاخی نکنیم
هیچ قدرتی در تاریخ به پای قدرت
کلمه نمی رسد
وقتی سرشت کلمه با سرنوشت شاعر یکی می شود ، باید اسرار کلمات در شعر که عوامل سازنده ی تصویر نیز هست دقت بیشتری کنیم .
شاعر وقتی در مقطع غزل که مهمترین بیت غزل است ازبين این همه کلمه ی شاعرانه
کلمه ی (چیزی) را انتخاب میکند با دست خودش شعر به این زیبایی را سلاخی میکند.
یکی از مولفه های مهم شعر امروز نوع نگاه و زاویه ی دید شاعر نسبت به زندگی و جهان پیرامونش و بازتاب آن در روند شکل گیری شعرش است. نکته ای که در واقع در برگیرنده تاثیرات تجربیات فردی و اجتماعی فرد است و با بروز در یک اثر هنری به تجربه مشترک با مخاطب تبدیل می شود. این تاثیرات در شعر از طریق حس و معنایی که از واژگان القا می شود با خواننده به تجربه مشترک می رسد. البته این مهم بستگی به چگونگی تاویل پذیری شعر از سوی مخاطب دارد. در این میان نوع استفاده از کلمات و چیدمان آنها در ساختار شعر توسط شاعر در بروز تاثیرات فردی و اجتماعی او نقش مهم و اساسی دارد و در واقع از همین راه است که نوع نگاه شاعر و زاویه ی دید او و حتی سواد شعری او لو میرود.
پس نوع کلمات و سمباده کاری شعر قبل از انتشار و منتقد شعر خود بودن از مهمترین کارهایی است که باید شاعر انجام دهد.
در کل شعر سرکار خانم الهام ملک محمدی از نظر من نمره ی قبولی را میگیرد و از شعرهای خوب سایت محسوب می شود.
امید که شاهد آثار پربارتری از این شاعر باشیم
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
📌 نیمه پنهان ماه در سراب برکه ، اثر محمد حمیدزاده
📌 شاکری یکتا، محمد علی؛ آسمانی تر از نام خورشید، نقد شعر مشیری نشر ثالث
📌 زرقانی، سید مهدی؛ چشم انداز شعر معاصر ایران؛ نشر ثالث
📌 زرینکوب، عبدالحسین (تاریخ مردم ایران: ایران پیش از اسلام) انتشارات امیرکبیر
📌 اسکات کادر، اورسون.شخصیت پردازی و زاویه دید در شعر ترجمه پریسا خسروی سامانی. تهران. نشر رسش.
📌 دوکاسترو، ژوزوئه انسان گرسنه. ترجمه منیر جزنی. چاپ ششم. تهران: امیرکبیر
📌 آدلر، آلفرد روانشناسی فردی. ترجمه حسن زمانی شرفشاهی. تهران: پیشگام.