سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        درد

        شعری از

        محمد حسنی

        از دفتر حیا نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۲۰ شماره ثبت ۱۱۸۱۶۸
          بازدید : ۲۵۲   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        درد را این بار
         
        ازیک طرف دیگر نگاه کنیم
         
        حرف را سربازِ
         
        در یک جبهه، که زخم ها ی 
         
        در زیر چفیه سرباز
         
         
        و او با اسلحه و شلیک های تیر بار
         
        و فریاد الله اکبر
         
        توان را بالا می برد
         
        تا خون در بدن دارد
         
        گام ها را تا هدف بردارد
         
        می داند دشمن پیش رو
         
        پیش را خالی نمی کند
         
        صد دام دارد
         
        و او چون کوله پشت اش،
         
         اندک اهل و یاد خدافظی ست
         
        راه را نمی گذارد
        در هاله ای از ابهام
         
         
        توان را بالا می برد
        سر بار نماند
         
        که برگردد
        با مقام سرگرد، سردار ..
         
        در کنکاو خیابان های اهل..
         
        در پی مقصر
         
        تا شلوغیِ کودک و نوجوان و مدارس
         
        با فریاد گاز
                          گاز
                                گاز
                                        گاز
         
        صدا دام جبهه را تدایی کند!
         
         
        یا زیر سرش کسی بشیند
         
        تا در کنار گذر حیابان ها
         
        و زیر گذر پل ها ، پیاده رو و..
         
        اتفاق های درد آور ، 
         
        انتظار دست اهل را بکشند
         
        درد را این بار  در زخمِ های
         
        بدن سر بازی ببینیم
         
        که با تمام توان جنگید
         
        تا، ناموس
                       میهن
                                 زندگی
                                             عدالت!
        در امان بماند
         
         
         
         
        محمد حسنی
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۳۱
        ناموس میهن زندگی عدالت خندانک
        جالب و پرمعنا بود خندانک
        درود جناب حسنی بزرگوار خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۰۲
        خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۳۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و بجا بود
        در وصف مدافعان این مرز وبوم خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۵۱
        درود جناب حسنی بزرگوار
        زیبا نوشتید
        در پناه خداوندگار خندانک
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
        🍃💐🍃
        درود
        شاد و پیروز باشید.
        🍃💐🍃
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۰۱
        سلام و درود ادیب گرانقدر
        بسیار زیبا و شرافتمندانه قلم زدید
        به امید نابودی دشمن

        شاد و تندرست باشید
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۰۳
        دوردبرشما استاد عزیز جناب حسنی عزیز وگرامی وگرانقدر بسیارزیبا بود وعالی بودقلم زیبابود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        محمد حسنی
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۹
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ارسال پاسخ
        زلیخا رامیار،امید سحر
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۲۴
        درود بر شما جناب آقای محمد حسنی شاعر ارجمند خندانک
        زیبا وپر معنا سروده اید خندانک
        احسنت بر شما خندانک
        محمد حسنی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۹
        درود ادیب و فرهیخته گرامی
        سپاس از حضور شما
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۵۰
        سلام‌ واحترام جناب حسنی گرانقدر

        بسیار زیباست

        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ ۱۶:۲۴
        درود بر شما جناب حسنی گرامی خندانک
        بسیار زیباست خندانک خندانک
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7