چهارشنبه ۱۹ دی
|
آخرین اشعار ناب امیرحسین مقدم
|
داری بیهوده میجنگی
امیر . ح .مقدم / دوازدهم دی ماه نودو یک
دارم جون میکنم، من جون،
تو این دنیای دل تنگی،
یکی یکهو صدام کرد گفت؛
داری بیهوده میجنگی.
داری بیهوده میجنگی،
دیگه نیس قلبی تو سینه.
تو این روزا به آدم ها،
میگن ، مفهوم عشق اینه :
میگن عاشق شدن قصه اس،
یه قصه واسه قبل خواب.
یه چیزی مث یک تصویر،
یه عکس گنگِ تویِ قاب.
میگن عاشق شدی ؟ ای وای !
برو زودی توی زندون.
میگن هرکی که عاشق شد.
شکسته حرمت قانون.
دارم جون میکنم، من جون،
تو این دنیای دل تنگی،
یکی یکهو صدام کرد گفت؛
داری بیهوده میجنگی.
دارم یخ میزنم کم کم،
تو این دنیای بی سینه.
نمیدونم خدا جونم،
مگه مفهوم عشق اینه.
دارم یخ میزنم وقتی ،
که اشکی تو چشامون نیست.
دارم جون میکنم وقتی،
محبت تو نگامون نیست.
دارم جون میکنم، من جون،
تو این دنیای دل تنگی،
یکی یکهو صدام کرد گفت؛
داری بیهوده میجنگی.
ا . ح . م
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.