..دندان طمع...
دندان طمع اگر به بازار آید
محموله ای از ضرر به بازار آید
در مزرعه نیشکر نیابی امّا
شکرانه ی آن شکر به بازار آید
ماری که در آستینمان جا خوش کرد
افعی شده ای دو سر به بازار آید
از این همه تخم مرغ فاسد ، سودش
شیرینی خشک و تر به بازار آید
با رونق قنادی دولت مردان
یارانه ی مختصر به بازار آید
تصویر تصاحب شده ی وجدان ها
در قالب سیم و زر به بازار آید
دعوا سر رانت اختلاساتی با
ارثیه ی محتضر به بازار آید
با این همه تبعیض حقوقی ،باطل
بر حق تر از این نظر به بازار آید
در تابه ای با دمای بی تابی ها
دلسوزی بی ثمر به بازار آید
با این همه ازدواج فامیلی هم
منفورترین خبر به بازار آید
جذابی یک جزامی زیبا رو
چسبیده به پشت در به بازار آید
از فقر تنه به تنگ آمد هرکس
عریان تنه تا کمر به بازار آید
تاریک ترین تضاد معنایی هم
تابنده تر از قمر به بازار آید
هندی تر از این طعمه ی تبلیغاتی
بی طعم ترین جگر به بازار آید
آرام ترین ترانه ی تفریحات
توپنده تر از تشر به بازار آید
در پشت سرم به پای رو در رویی
در پیش سرم سپر به بازار آید
هم عاشق در به در فراوان گردد
هم کفتر نامه دَر به بازار آید
با مبلغ وام «دردسریابی»هم
بدبختی هر دو سر به بازار آید
با بی خردی بهشت از دستم رفت
تا در عوضش سَقر به بازار آید
وقتی هنر از گهر نباشد برتر
پسمانده ی ما پکر به بازار آید
تا این همه خوشبختی کاذب داریم
ضدیّت با بشر به بازار آید
بر دیده و دل زخم تورم کاری است
باید که پماد خر به بازار آید!
آوار بر این درخت بی برگی ها
بُرنده ترین تبر به بازار آید
رفته است ربا زاده به داعش تا با
خودکامگی و خطر به بازار آید
شرمنده ام از شیوع ناهنجاری
شرمنده اگر شرر به بازار آید
زالو سمتی که زاده ی تزویر است
خر پول تر از پدر به بازار آید
هر وقت دلار رفته بالا یعنی
صد توجیح بی اثر به بازار آید
با این همه بازار دل آزار ای کاش
روزی برسد سحر به بازار آید...
درودبرشما جناب سرمازه عزیز
بسیارزیبابود