سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        چشم بیدار

        شعری از

        زینب نائینی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۸:۱۳ شماره ثبت ۱۱۷۶۰۰
          بازدید : ۲۲۴   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب نائینی

        انتظارت، به دِلم گفت کمی دیر شده
         روزگار از غمِ هجرِ تو زمین گیر شده
         هور میگفت: فقط جمعه غروبش غم داشت
         حال هر صبح ، طلوعش همه دلگیر شده
         مهدیا آخر این حبس ابد آزادیست !
        بی تو این قلب پر از غصه من پیر شده
        کاش یک صبح ببینم که جهان می خندد
         تک تک آیه ی ایمان به تو، تفسیر شده
        چشم بیدار من آن صبح ندارد آرام
        چشم عشاق به دیدار تو درگیر شده
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۳:۴۲
        درود بانو
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        در وصف انتظار
        یا مهدی عجل علی ظهورک خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۴۳
        متشکرم
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۷:۲۴
        زیبا بود بااانوی عزیز خندانک خندانک
        درودتان خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۴۴
        متشکرم از شما خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۳:۱۵
        درود زینب بانو جان خندانک
        چه زیبا خواندم قلمت را خندانک
        انتظار زیبایست
        بمانی به مهر وعشق خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۳:۴۴
        خیلی متشکرم از شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۳:۴۵
        خندانک
        فریباایازی روزبهانی
        پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۵:۵۵
        درود
        انتظارت به دلم گفت کمی دیر شده خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۶:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۲۰
        دوردبرشما زیبابود 🌹🌹🌹
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۲۵
        متشکرم از شما
        ارسال پاسخ
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۸:۵۳
        درودشاعرگرامی بسیار زیبا بودپاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۴۳
        متشکرم از شما
        ارسال پاسخ
        عادل هوشمند
        سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۴
        بسیار زیبا بود🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6