سلام جناب فخوری عزیز / شک ندارم که از مرگ ما بیزارید قربان
از اونجایی که از طرفداران دو آتیشه استاد هستم سکوت رو جایز ندونستم / البته این جمله اخر رو به مزاح عرض کردم و حتما تصدیق میکنید که وقتی ادم به مرحله ای از عمر میرسه که شاعر در توصیفش گفته : “این برف را سر باز ایستادن نیست “ ، از مطلق اندیشی فاصله میگیره و شنیدن اندیشه متفاوت براش راحتتر هست/
اما در مورد مقایسه ای که فرمودین مطلبی به ذهنم رسید : فرمودین که استاد فقید خودش رو گرفتار قواعد شعر و اواز میکرد ،
اول اینکه ایشون شعر بقیه رو میخواندن و دخل و تصرفی در قداعد شعر نداشتن / یکی از ویژگیهای بسیار ممتازشون هم این بود که در طول این همه سال اجرای مختلف حداکثر دو بار در خوانش شعر اشتباه کردن و گفته شده که اگر ابهامی داشتن از اساتید شعر پرس و جو میکردن / در مورد اواز هم اساسا امکان نداره بشه خارج از قاعده خواند و جناب صدیق تعریف و افتخاری هم سالها مشق اواز کردن و ردیف موسیقی سنتی رو فرا گرفتن / البته اینکه سلیقه ما صدایی رو بر دیگری ترجیح بده طبیعی هست ولی این انتخاب به خاطر تونالیته صدای خواننده ، تیپ و شخصیت و ... انجام میشه نه به خاطر اینکه قواعد اصلی موسیقی رو دقیق رعایت میکنه / همانطور که عده زیادی با افتخاری از موسیقی لذت میبرن
عده بسیار زیادی وقتی شجریان درآمد میکنه مو به تنشون سیخ میشه و اشک در چشمشون حلقه میزنه و وقتی به اوج اواز میرسه از خود بیخود میشند ، ایرانی که هیچ ، اروپایی بلاد کفر با شنیدن ربنای ایشون دچار رعشه مبشه / اذیتمون نکنید بزرگوار
جسارت کردم ببخشید به ببرگیتون
زیبا بود
سروده اول زیبا بود
ژاله در فرجامِ روشن، ذره هایی نقره فام
می فشاند تا خلایق ، مشق ِ سلطانی کنند
موفق باشید .