دوشنبه ۳ دی
بت سرشکسته شعری از سینا عباسی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۴۰ شماره ثبت ۱۱۴۰۸۶
بازدید : ۲۱۲ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب سینا عباسی
|
پلنگی که مرده مخافت ندارد
بتی سرشکسته زیارت ندارد
دلم خسته شد از تب و تاب باران
علفزار خشیکده ؛ غارت ندارد
کجا کاروانی به فردا رسیده؟
که این شام تیره؛ نهایت ندارد
چه زندان سردی؛خدایا عجیب است
که حکم غریبان شفاعت ندارد
ندارم برین حال پژمرده آهی
که خود کرده هرگز ندامت ندارد
وجودم به تنگ آمد از هجر دوری
که این جان فرسوده طاقت ندارد
چه صبحی چه شامی؟زمان از تو می گفت
که چندی است هوایت طراوت ندارد
تو بودی تو پیغمبر شعر و شورم
که بعد تو شعرم رسالت ندارد
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از شما چه مصراعی را پیشنهاد میکنید؟ | |
|
سپاس از تلطف شما بله فکر میکنم عبارت درد دوری مناسب تر هست | |
|
سپاس از لطف همایونی | |
|
تلطف تان را سپاسگزارم | |
|
سپاس از مهر شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آمدید 🌺🌺🌺
بسیار زیبا بود
مصرع ۱۴ را ویرایش وزنی کنید زیباتر هم میشود🙏