شنبه ۱۰ آذر
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
عشق
در وادی عشق شور و حال دگر است
در جام به جای باده خون جگر است
در لشکر عاشقان خرد رهبر نیست
در مملکت عشق خرد سرور نیست
عاشق که شوی خرد ز تو دور شود
جادو کندعشق و عقل مسحور شود
ما باده نخورده ،مست و مدهوش توییم
بی زحمتِ بوم و رنگ، منقوش توییم
هر دل که ز عشق ِ تو تهی شد مرده
هر گُل که نشد واله ی تو پژمرده
عاشق ز جفای یار خوشنود شود
باکی نبوَد اگر چه مطرود شود
دانی که چرا شمع چنین می سوزد
گل در دل سنگِ سخت چون می روید
زنبور اگر شیره ی گل می نوشد
یا در دل ِکوه چشمه ای می جوشد
از عشقِ تو زندگی ثنا گویان است
هر ذره ی ناچیز دعا گویان است
هرکس که علیم است و بها میداند
عشق را پرتوی از نور خدا می داند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عارفانه و زیبا بود