يکشنبه ۳۰ دی
|
آخرین اشعار ناب شیما رحمانی
|
عزیز مهربانم، قولی بمن بده؛
که وقتی یکدیگر را دیدیم، با تن و جان هم بیگانه نباشیم.
می خواهم حلال معادله ای دو سویه شویم.
تنگ در آغوشم گیری و تنگ در آغوشت گیرم.
بفشاری ام و بفشارمت؛
آنقدر سخت، آنقدر محکم، که عبور کنیم از هم.
که خود را بیابی در تنم. که خود را بیابم در تنت.
که جانم حل شود در جانت. که جانت حل شود در جانم.
بگذار این بار شراره های آتشین تنت، بیدار کند خاک سرد و مرده ی تنم را.
بگذار هُرم نفس هایت را نفس به نفس تازه کنم.
می خواهم این بار خالق تنِ بی روحِ من، تو باشی.
و طنین بیفتد در تنِ کائنات که:
دمِ عیسوی عاشقی جانِ دوباره ای بخشید به معشوقی.
✍شیما.ر
شهریور یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
|
نقدها و نظرات
|
درود دوست مهربانم. ممنون که وقت گرانبهاتون رو گذاشتین و نظر دادین ممنون از لطف شما🌹❤ | |
|
درود بر شما دوست مهربان.سپاس 🌹❤🙏 | |
|
درود بسیار بر شما دوست مهربان سپاس که وقت ارزشمندتان را صرف خواندن این متن کردین و سپاس بیشتر از جهت نظر لطف شما🌹🙏🌹 | |
|
درود بر شما دوست گرامی. سپاس 🌹🙏 | |
|
درود بر شما عزیز مهربان و سپاس🙏🌹 | |
|
درود بیکران بر شما عزیز گرامی. سپاس بابت نظر ارزشمندتان 🌹🙏 | |
|
درود بر شما مهربانو سپاس بیکران🙏🌹❤ | |
|
درود بر شما دوست عزیز بسیار بسیار سپاس بابت خواندن متن و نظر ارزشمندتان. مانا باشید🌹🙏 | |
|
درود دوست گرامی و سپاس از لطف شما🙏🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خیر مقدم
معادله دوسویه.. جالب بود 👌
به نحوی با هندسه عاشقی ترکیبش میکنم😎
شاد باشید