جمعه ۷ دی
آوای دل شعری از امیر وحدتی یگانه
از دفتر یگانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷ شماره ثبت ۱۱۰۱۷۰
بازدید : ۳۰۵ | نظرات : ۲۴
|
دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه
|
🌷آوای دل🌷
ای عاشقان ای عاشقان گشتم عجب رسوای دل
آتش گرفتم سوختم در آتش سودای دل
در انتظارم روز من مثل شب تاری شود
تا بلکه در خوابی روم اندر پی رویای دل
یا غرق اندر حسرت عمر به یغما رفته ام
یا اینکه هر دم می کشم آه از غم فردای دل
هر دم دل نالان من چون نی شکایت میکند
لبریز شد صبرم دگر با این همه غوغای دل
چون کشتی طوفان زده آواره و سرگشته ام
ترسم که باشم غوطه ور در خون چون دریای دل
با این همه شوریدگی در دام دل افتاده ام
دل بر نمی دارد دمی دست از سر شیدای دل
دل بر کف هرکس گذارم باز پس می آورد
طاقت ندارد تا سپارد گوش بر لالای دل
مجنونم و دیوانه ام یاران مرانید از درم
زیرا بجز این آستان جایی نباشد جای دل
امشب سراپا مست از جام شراب هستیَم
رو کرده ام بر میکده تا سر نهم بر پای دل
از دست و پا افتاده ام ساقی به فریادم برس
بر هستیَم آتش زند فرجام نا پیدای دل
افکنده طوقی گردنم هی می کشد دنبال خود
بنگر چه می خواهد زمن مسکین بی پروای دل؟
یک دست گیرم جام می دستی دگر در دامنت
هر جا که خواهی زد قدم آنجا شود ماوای دل
دل؟
در این دم آخر کند این دل "یگانه" آرزو
من باشم و می باشد و مهتاب شب "آوای دل"
امیر وحدتی یگانه
|
|
نقدها و نظرات
|
درودها بر استاد استکی. سپاس | |
|
درود. از مهر بی پایان مهرداد عزیز سپاسها دارم. | |
|
درود و مهرتان ماندگار جناب خوشرو. سپاس. | |
|
درودها جناب پرناک. قدم رنجه فرموده اید. سپاسگزارم. از حضور پر فروغ جناب آزاد نیز بهره مند خواهیم بود. | |
|
درودی بیکران برخاسته از جان نثار حضور مهربانتان جناب استاد انصاری. ماندگار باشید. | |
|
درودها بر سیاوش آزادم که هرگز نمی برد و نمی رود از یادم. استاد گرامی: ابتدا آن مصرع بدینصورت بود: دانی چه می خواهد ز من مسکین بی پروای دل؟ که پس از ویرایش ، علامت سئوال هنچنان باقی است. سپاس از توجه ویژه تان گرامی. | |
|
درود بر شما سرکار خانم کاسیانی. | |
|
درودها بر شما جناب رضایی ازجمند و سپاس از نگاه زیبایتان. | |
|
درودها مهر بانو رحمانی عزیز. سپاس از کلام شیوا و نگاه زیبایتان. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
موفق باشید