🍀🍀
"لبت چون ظرفی از نقل و نباته!"
شبیهِ شعرهایِ پُرملاته!
گلندامم! تنِ نیلوفرینت
درختِ کاملی، از هر جهاته!
شده شاهِ دلم بی تاج و تختی
که پیشِ بیبیِ چشمِ تو ماته!
رقیبم روشن از برقِ نگاهت
نگاهت سوی من افسوس ماته!
به سوی قبلهء آن چشم و ابرو
رکوع و سجدهام وقتِ صلاته!
بریز از نازِ چشمت در نگاهم
که نازت، بهترین نوعِ اداته!
نمیدونم چرا با این قشنگیت
خرابآبادِ عشقت بیثباته!
ادا اطوارِ مصنوعیت کلّاً
شبیهِ کارهای یک رباته!
دلم در بانکِ* عشقت ورشکسته
بدونِ سفتهبازی یا براته!
منم در حالِ مُردن از غمِ تو
که دوری، از تو پایانِ حیاته!
ولی افسوس در اون قلبِ سنگت
وفاته اون که در حالِ وفاته!
نمیبینی که از دستِ تو اشکم
به روی گونه جاری چون قناته!؟
بیا در کنجِ دل جشنی بگیریم
که از عشقِ تو بر پا سور و ساته!
به نامِ نامیِ عشقی حقیقی
که دایم بینِ ابنا و بناته!
به پایان آمد این مشقِ جدیدم
ببندم دفترم رو، وقتِ کاتِه!
ستایش کرد باید ایزدی رو
که ذاتِ اقدسش، قائم به ذاته!
خدایی که به ذکرش زنده هستم
و نامش بر لبم وقتِ مماته!
#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۳۱-۰۱-۱۴۰۱
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
پ.ن.
در محضر کلام جناب حکیم، سرودم
زیبا بود بزرگوار 🌺👏👏