يکشنبه ۲ دی
کمی بعد از من شعری از علی اکبرامیدی
از دفتر پاییزبان نوع شعر متن ادبی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ۲۲:۲۵ شماره ثبت ۱۰۸۱۹۱
بازدید : ۲۹۰ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب علی اکبرامیدی
|
کمی بعد از من...
«کمی بعد از من»
نویسنده:علی اکبرامیدی
موعود افتادن برگی که روی هراس هایش چنگ می اندازد،
و نسیم، پیغام التماس هایش را برای نیفتادن به بهار می رساند . تازیانه های پرخاشگر این زمانه گرده فریادهایم را کبود کرده است. حقیقتی که مدام از یک ذهن آبستن و لبریز از آزادی و عشق متولد می شوند و شعر می شوند و فریاد می شوند و روی امواج اعتراض می لغزند و این ذلیلستان را می پویند تا
جهانی بیافرینند که در آن صورت هیچ شهری از انفجار حرص و کینه و طمع سیلی نخورد.
کمی بعد از من، امید جامه ی آغاز می پوشد و در کوچه های پایان گرفته و افسرده و تاریک، قدم زنان ترانه ی انقلاب میخواند. کمی بعد از من ، از میان عصبانیت تبرها نهال می روید و تبرها درخت می شوند و آسمان از اشتیاق این تازگی ، زندگی می بارد. ماهی ها ، تورهای مسلح را جر می دهند و یک دریا نفس می کشند و با آوای نی انبان مردان لبریز از عشق می رقصند. کمی بعد از من ، تاریخ ، لکه های ننگ عصر آزار و توحش را از تن می زداید و کت و شلوار می پوشد و گروات می آویزد. سیاهی در بمباران نور فرو می نشیند و مهتاب زیبا، خلوت های تار روزگارمان را به روشنی آغشته می سازد. ناقوس ها اذان می گویند و تمام دین لباس یکرنگی می پوشد و اسلحه ها قلم می شوند. کمی بعد از من
هر پایانی حیات می یابد و شراب آغاز می نوشد . صلیب های ویرانگر و جوخه های وحشتناک زندگی کش، همه در حرارت لبخند یک بغض کهنه می سوزند و صاحبان بغض های کهنه در گلستان تبسم های شیرین آزادی و عشق حیات می کنند.
چرا در حضور این برج های بلند، من با خرابه ها همخوابم.
پایان...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
جالب و زیبا بود