سه شنبه ۴ دی
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
دل به دریا می زنم تا گوهری پیدا کنم
یک دل دریایی و عاشق تری پیدا کنم
در خیالم، دائماً با مرغ رؤیا، می پرم
بلکه روزی آید و بال و پری پیدا کنم
خواب، گشته آسمانِ بالش و پرواز من
شاید آنجا، یک اثر از اختری پیدا کنم
بی محابا، سر به هر آوردگاهی می زنم
تا میان همسران، من هم سری پیدا کنم
هر طرف پا می نهم سنگی فتاده پیش پا
سنگ، برسر می زنم شاید دری پیدا کنم
جای جایِ شهر ما از سوز بهمن یخ زده
در تب و تابم، که جایی، آذری پیدا کنم
درد، بسیار است و دستم خالی از نان و نوا
بی نوا، چون می توانم یاوری پیدا کنم؟
دادِ من از فرطِ بیداد است و دردِ داوری
می دَوَم، تا دادگستر داوری پیدا کنم
تا رهایی از بت و بتخانه و بت پروران
مردی و مرد و خلیل و مشعری پیدا کنم
جسم سردِ کلبه های کاغذی، باعث شده
روح سخت و خاطرِ سوداگری پیدا کنم
ساز خود را می زند هر تازه از ره آمده
من چگونه زین میان، رِنگِ تری پیدا کنم
هر کسی آمد، سوارِ مرکبِ مقصود شد
می شود آیا که من هم استری پیدا کنم؟
هرچه دست و پا زدم زنجیر دستم وا نشد
کی شود، یک کاوهٔ آهنگری پیدا کنم؟
خانۀ دل تیره گشت و سارقِ عزّت رسید
بایدم سنگ و خدنگ و خنجری پیدا کنم
همره و همسو ندارم، بی پناه و پایه ام
زار و لرزان می روم همسنگری پیدا کنم
هیچ کس، ما را ندید و ناله ها را ناشنید
باید آخر، یک نفر کور و کری پیدا کنم
دورۀ ، بی رحمی و نامهربانی ها شده
می شود آیا دوباره ، مادری پیدا کنم؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
🌺اللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحمّد وَ آلِ مُحمّد وَعجّل فَرَجَهُم🌺
سلام استادارجمند روح مادر بزرگوارتان شاد
زیبا و تلمیح بیان سرودید
عمرتان باعزت دل تان شاد