سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        شکوه گنج وصال

        شعری از

        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)

        از دفتر انسانم آرزوست نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۰ ۲۱:۳۸ شماره ثبت ۱۰۷۹۷۵
          بازدید : ۳۱۶   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        به نام خدا 
        در آستانه بعثت  خجسته  رسول رحمت و رستگاری حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
        و با عرض شادباش  این عید فرخنده به پیشگاه یکایک عزیزان  ؛ غزل ناتمامی در منقبت حضرتش تقدیم می نماید . 
         
        به دلبری که  بپاید شکوه گنج وصالش 
        دریغ نیست که دل بندی و رسی به کمالش
        کمال عقل به وهمش رسید و دید عقیلش 
        صفای عشق به فهمش نشست و جُست جمالش 
        ازین طبیعت پیدا به ناپدید رسیدند 
        چو طبع روح رهاییست مرد را دام خیالش
        به جای فضل مگر درس عاشقی به تو آموخت 
        که فضل را به عنایت  نهاد در ره  آلش
        صفای زلف سیاهش جلال کفر گرفته 
        وفای حسن ملیحش شعار دین زلالش 
        به مصطفاست صفایی اگر که داشت شریعت 
        طریق سمحه سهله ست  هم حرام و  حلالش
        حریم حرمت انسان نگاه داشت به اخلاق 
        زوال  ملک پذیرفت جز ستم   چه زوالش؟ 
        به حقگزاری والعصر و صاد و کوثر و یاسین 
        چه عاشقان که گُزیدند عقل را به جمالش  
        امین عهد عنایت ز عاشقان مرامش 
        مسیح و موسی عمران سفیر فجر مآلش  
        خدای را نتوان گفت وصف عشق  محمدص 
        چو برگزید خدایش به دوستی  ز کمالش
        خجسته باد حقیقت که یادگار رخ اوست 
        زهی شرف که جودست آستان جلالش
        شهاب ثاقب مسکین  قرین عشق نیفتد 
        مگر دمی که زدایی به مهر گرد ملالش
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۰۶:۱۴

        🌺اللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحمّد وَ آلِ مُحمّد وَعجّل فَرَجَهُم🌺
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        سلام جناب آزاد بخت.
        بزرگ وار
        بسیار زیبا و با طراوت. احساس
        سروده اید
        احسنت بر شما
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۱۸
        سلام و احترام دایی عزیز دکتر فرید
        سروده ای زیبا،با مطالعه،وزنی سنگین،محتوایی فوق العاده ،خاص و متفاوت خواندیم در وصف پیامبر مهربانی ها
        برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۱:۳۸
        درود بر شما و اولیای الهی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۴:۱۵
        سلام به کمالش رسیدن را ملتفت نشدم
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرید آزادبخت(شهاب ثاقب)
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۴۹
        سلام بر همه عزیزان

        به دلبری که بپاید شکوه حسن و کمالش
        دریغ نیست که ببندی دل و رسی به وصالش
        کمال عقل به وهمش رسید و دید عقیلش
        صفای عشق به فهمش نشست و جُست جمالش
        ازین طبیعت پیدا به ناپدید رسیدند
        چو طبع روح رهاییست مرد را لطف خیالش
        به جای فضل مگر درس عاشقی به تو آموخت
        که فضل را به عنایت نهاد در ره آلش
        صفای زلف سیاهش جلال کفر گرفته
        وفای حسن ملیحش شعار دین زلالش
        به مصطفاست صفایی اگر که داشت شریعت
        طریق سمحه و سهله ست هم حرام و حلالش
        حریم حرمت انسان نگاه داشت به اخلاق
        زوال ملک پذیرفت جز ستم !چه زوالش؟
        به حقگزاری والعصر و صاد و کوثر و یاسین
        چه عاشقان که خریدند عقل را به جمالش
        امین عهد عنایت ز عاشقان مرامش
        مسیح و موسی عمران سفیر فجر مآلش
        خدای را نتوان گفت وصف عشق محمد
        چو برگزید خدایش به دوستی به کمالش
        خجسته باد حقیقت که یادگار رخ اوست
        زهی شرف که جودست آستان جلالش
        شهاب ثاقب مسکین قرین عشق نیفتاد
        مگر دمی که زدایی به مهر گرد ملالش
        مسعود آزادبخت
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سيد هادی حسینی(هادی)
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۱:۰۹
        اعیاد شعبانیه بر شما مبارک باد
        درودبر شما
        🌷🌷🌷🌷🌷
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۱ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۲۹
        درود استاد خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4