مرا بیرون کشیدی از میانِ خاک و ها کردی
نصیب من میان این حسودان ناسزا کردی
ببین ابلیس چشمانت هوایی کرده حوا را
منِ آدم صفت را عاشقی حاجت روا کردی
بدون معبد عشقت،نماز من فرادا بود
کنار خود صلات عیش و نوشم را به پا کردی
تو گفتی دوستت دارم،مرا با شوق بردی تا
دل آتش کشاندی ام،همانجا هم رها کردی
خریدار غمت بودم ،منِ زخمی ترینِ تو
عجب این زخم من را با نمکهایت دوا کردی
به طوفانِ دلم نامت چه ذکر آشنایی بود
تو ای نوح شبِ طوفان،مرا غرقِ بلا کردی
شبی از بینِ قلب تو به نیل افتاده قلبِ من
چه ها با این دلِ چون کشتیِ بی ناخدا کردی!
پیمبر گونه می گفتی: بهشتم بوده ای بانو
به پیش چشم من شاید فقط قصد ریا کردی
تبر شد درد هجرانت و احساسِ مرا کوبید
خلیلِ من چرا بتخانه ام را بی خدا کردی
به روی صفحه ی تاریخ،چرخی زد خیال تو
به خود گفتم ،عجب پشت سر هم هی خطا کردی!
قیامت کرده یاد تو،درون سینه ی بی تاب
به صورِ دل دمیدی و مرا با غم صدا کردی
#مرضیه_سادات_هاشمی
زیبا بود 👏👏🌺🌺🌺