بخش ترانه باز : در این بخش سعی می کنم ترانه هایی شاد و انرژی
بخش البته مجاز براتون قرار بدم ( بیشتر سعی می کنم از خواننده هایی
قرار بدم که کمتر مطرح هستند )
ترانه هوا خوبه با خوانندگی محسن نشاسته گر
موسیقی : انوش تقوی و ترانه سرا : مریم اسدی
تقدیمتون ، امیدوارم لذت ببرید نوش گوشتون 😂
بخش شعر : یک فنجان شعر مهمان ژکا
در محضر چشمانت آزاده ی هر روزم
آتش به دلم افتاد ، دیروز نه امروزم
از عشق به من گفتی با آن همه اطوارش
بردار کلاهم را ، من خود که کلاه دوزم
فردای تو را ساختم دیروز مهندس جان
با تابش مهر و ماه از روی شب افروزم
از جبر برایم گو ... از درس دانشگاهی
پاس کردی دروست را ، پاس دار دلِ سوزم
در حال و هوای شعر مشغول خودت بودم
تا روح به جان آمد در شعر گل اندوزم
با جعبه ای از شیرینی آن هم ز نوع تر
گفتا که گرفتم فوق ، امروز چه بهروزم
خوشحال پریدم من ، پس عقد کنیم فردا
گفتا که لیسانس تو شد قوز بالا قوزم
آخر پدرم گفته مدرک بشود میزان
تو هم که نخواندی درس ، ای وای به این روزم
گفتم که غم عشقت مشروط ترم کرده
حالا ز کدامین خاک ریزم به سر ، امروزم؟!
گفتا که نمی دانم با فوق بیا بعدا
چون در ره عشق تو پاینده و پاسوزم
روز مهندس مبارک 🌺
ژکا گرجاسی
😊پیک شادی 😊
سلامی گرم به همه گل های تو خونه ، شعر نویس های نمونه قول بدید حرفای ژکا ... هیچی ولش کن. دوست دارم تو پیک شادی این شعر یک خاطره جالب تعریف کنم که اسمش و می ذارم ، ثمره اعتماد به خدا. حالا بریم سراغ خاطره. پارسال من دانش آموز بودم و کلاس ها مجازی بود تا اینکه رسیدیم به امتحانات نهایی، همه منتظر بودیم امتحانا لغو یا مجازی بشه که سازمان آموزش و پرورش یه لایک بزرگ ( به قول استاد سبکبار عزیزم تیک قلب ) با شصت مبارک به ما نشون داد ( به سبک فرنگیا ) و خلاصه هر جور که بود ما رو کشوندن حوزه برای امتحان حضوری. منم چون کنکوری بودم فقط برای کنکور خوندم اونم تستی ، تشریحی کلا تعطیل بودم.
آقا ما رسیدیم به امتحان فیزیک ، کلا فیزیک جزو اون درساست که آزمون تشرحیش خیلی با آزمون تستیش فرق داره ، تو آزمون تستی کلی میشه ایده پیاده کرد در صورتی که در آزمون تشریحی فقط راه حلی که تو کتاب مطرحه ، نمره نداره بقیه روش ها هیچ نمره ای نداره مخصوصا امتحان نهایی. دو روز هم وقت داده بودن که ما خودمون و آماده کنیم ولی انقدر حجم درس زیاد بود که همون یه ذره میلی هم که تو من برای درس بود از بین رفته بود. خلاصه گفتم بچه ها پاشیم بزنیم بیرون امروز روز عشق و حاله ( حالا فردا امتحانه ها 😂 ) . جاتون خالی خیلی خوش گذشت. شب اومدم خونه خسته و کوفته اصلا حس و حال درس نبود . ساعت و کوک کردم واسه سه صبح بلکم دو خط درس بخونم مثل گاو نرم سر جلسه اینور اونور و نگاه کنم ، هیچی دیگه گرفتم خوابیدم شیرین شیرین . ساعت سه صبح با حالت خماری کتاب فیزیک و گرفتم دستم
گفتم خدایا من و هدایت کن به صفحه هایی که سوال بیشتر ازش میاد ( می دونم چی تو سرتون می گذره ولی باور کنید نه چیزی خورده بودم نه چیزی زده بودم 😂 ) اتفاقا احساس خوبی هم داشتم ، گفتم خدا کارا رو انجام میده دیگه مگه نمیگن با خدا باش پادشاهی کن بذار امروز من از این جمله عملی استفاده کنم و پادشاهی کنم 😂
آقا خلاصه رفتم حوزه ، بچه ها ریختن سرم گفتن گَری ( چون هم اسمم سخته هم فامیلیم اونجا به گری معروف بودم ) این چی میشه اون چی میشه منم شروع کردم اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ😂 . گفتم خدایا چرا هیچ کدوم از این مطالب به چشم من نخورده بود ولی ته دلم گفتم خدا من به تو اعتماد کردم هر اتفاقی هم که بیوفته من امروز شادم و می خندم ( بچه ها حالا اینا رو میگم ولی خدایی خیلی سخته تو همچین شرایطی آدم شاد باشه و حس خودش و بد نکنه ، هرکس دیگه ای جای من بود ، همه کتاب فیزیک های کشور و جمع می کرد می زد تو سر خودش😂 ) خلاصه گفتن همه بیاین سر جلسه ، امتحان تا چند دقیقه دیگه شروع میشه ، منم با دل قرص گفتم بریم تو دلش الله با ماست. آقا برگه رو گذاشتن جلوم، هرچی خونده بودم ، اومده بود یعنی اگه یه پاراگراف اینور ، اونور می خوندم کارم تموم بود. من امتحان فیزیک و با نمره نوزده قبول شدم و یاد گرفتم همه جا به خدا اعتماد کنم و لذت ببرم . حالا خاطره های دیگه ای هم هست که اگه عمری بود بازم براتون می نویسم. مرسی که خوندید🌺
چون موضوع پیک شادی ، اعتماد به خداست. هر کدوم از عزیزان اگر دوست داشتن برامون تو کامنت بنویسن که کجا به خدا اعتماد کردن و نتیجه عالی و مافوق تصور گرفتن ؟!...
با توکل بر خدا زانوی اشتر ببند