زخم زبان

سپاس استاد

خیلی خوش آمدید بانو
سپاس از وجودتان

سلام بانو
باز هم که شرمنده کردید
این گونه تعریف از خط خطی هایم کمی اغراق است که برانگیخته از لطف و محبت شماست
سپاس از همراهیتان

سپاس از وجودتان و آرزوی زیبایی که برایم در نظر گرفتید

ممنون بانو
زنده باشید

سپاس از نظرتان

سلام با مرام سایت
خوشحالم به دلت نشست
اونقدرا هم غمگین نیستم،فقط خیلی زود رنجم و تاثیر اتفاقات چرت و پرت زندگی تا مدت زیادی روم میمونه
ظرفای خونه رو از ترس مامان نمیشه شکست ولی همون کاغذ پاره کردن کفایت می کنه
فدای مهربونیت که همیشه همراهمی

پس خیلی باهات شوخی نکنم...
بخند کلا زندگی یکباره ها ، اصلا ارزش فکر کردن به اتفاقای
بد و نداره ، امیدوارم همیشه دلت شاد باشه و لبت خندون باشه

نه بابا جنبه م زیاده

درود ها بر جناب محمدی بزرگوار
من خوشحال ترم ، راستش را بخواهید مدتها بود در انتظار این بودم که بالاخره شما به صفحه من قدم بگذارید و خط خطی هایم را بخوانید و کمک کنید پیشرفت کنم که خداروشکر این اتفاق خوب بعد از انتظار زیاد امروز افتاده
خیلی خیلی خوشحالم که شعرم نظرتان را جلب کرد(البته اگر شعر باشد)
بله درباره کلمه آدامس متوجه شدم
از نداشتن تجربه لازم این اتفاق افتاده و خوشحالم که با نظرتان اشکالات شعر را آشکار کردید تا دیگر چنین خطایی نکنم
اما جسارتا باعث شکست وزنی نشده و شاید طرز خوانش آن سخت باشد
سَن/جا/قِ/سَ/رَش/با/گُ/لِ/سُر/خی/وَ/یِ/کا/دامس
شاید هم من اشتباه تقطیع کنم و از الزامات و اختیارات شاعری اشتباه بهره گیری کنم
ولی کاملا موافقم که کاربرد این کلمه به شعر آسیب زده
درباره نکته بعدی شما هم موافقم و واقعا یکی از چالش هاییست که در حال حاضر با آن رو به رو هستم
داشتن همچین قدرتیست که شاعران امروز را از هم متمایز می کند
قطعا با تلاش و صبر و البته کمک بی منت شما و بزرگان سایت و البته آقای عزیزیان مهربان که از ابتدا در این فضا برای من معلمی کردند به این قدرت دست خواهم یافت
بسیار خرسندم که پا به صفحه من گذاشتید و حضورتان را به فال نیک می گیرم
پیروز و موفق و سربلند باشید
در پناه حق

سلام و درود فراوان
دوباره با حضورتان دلگرم شدم مهربان ترین دوست
خیلی خوشحال شدم که شما پیشرفتی هرچند کوچک در کارم دیدید و بسیار ذوق کردم
درباره آدامس که جناب محمدی و آزاد محبت کرده و نقد کردند پاسخی زیر نظر جناب محمدی بزرگوار نوشتم
درباره مصرع مورد نظر شما واقعیتش دقیقا نمیدانم چه اشکالی دارد و اگر لطف کنید مثل همیشه راهنمایی کنید ممنون می شوم
از لحاظ وزنی که مشکلی ندیدم درست است ؟؟
یا شاید اشکال مصرع استفاده از ضمیر متصل "ش" در واژه ی "وجودش" باشد که به جایش ضمیر متصل "م" بگذارم..
حقیقتا نمی دانم مشکل مصرع از کجاست و منتظر نظرتانم
سپاس که مثل یک معلم مرا همراهی می کنید

درود مجدد
نکته در مورد " فوران کردن" و " فوران شدن " است
احساس غم از عمق وجودش فوران کرد یا فوران شد؟
البته واضح است که ردیف" شد" است
منتها آیا مسیر طی شده برای رسیدن به " شد" صحیح است؟
🌺🙏🌺

درود جناب عزیزیان
بله متوجه شدم و کاملا درست عرض نمودید
برای فوران که یک نوع عمل است و نه حالت ، قطعا فوران کردن درست است نه فوران شدن
اما من هم منظورم در استفاده از فوران معنای اصلی و واقعی آن نبود
بلکه فوران استعاره ای از هیجان و تلاطم است ، البته که به گمانم باز هم فوران کردن مناسب تر بود

سلام و درود بانوی مهربان
باز هم با نظرتان صفحه ام را اراستید
ممنون از نظرتون و ممنون که همیشه با حضور نابتون دلگرمی منید
ایشالا اشعار شاد هم بسرایم و مهمانتان کنم
موفق و سربلند باشی بانو جان

درود بانو باعث افتخار است

سپاس بانو
خوشحالم با غزلم همراه شدید