سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        من نیز فردا داشتم

        شعری از

        محتشم فتحی آذر

        از دفتر چرا باید از مرگ وحشت کنم ؟ نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ ۲۳:۴۲ شماره ثبت ۱۰۵۳۱۳
          بازدید : ۱۴۷   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محتشم فتحی آذر

        من فقط با تو فقط پیش تو معنا داشتم 
        با تو که بودم در آغوش خدا جا داشتم 
        سهمم از این زندگی پاییز طولانی نبود 
        فصل های سبز و رویایی و زیبا داشتم 
        تنگ دل تنگی برای تشنگی هایم کم است 
        من که روزی قد آغوش تو دریا داشتم 
        گرچه در دیروز های با تو بودن مانده ام 
        تا همین دیروزها من نیز فردا داشتم 
        زود رفتی زود مردم زود خیلی دیر شد 
        قدر عشقت را ندانستم تو را تا داشتم 
        آسمان آبی روشن مرا لطفاً ببخش 
        چشمهایت را به باریدن اگر واداشتم 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۰۸:۳۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        خیلی زود دیر میشود
        تضمین نیست؟ خندانک
        محتشم فتحی آذر
        محتشم فتحی آذر
        شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۱۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۰۹:۴۳
        سلام و درود سروده ای زیبا و شیوایی است
        درودتان باد جناب فتحی آذر
        برقرار و مانا به مهر معبود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1