« ديو بغداد1 »
اي ديوِ ستـم شعار بغداد
از جور و ستم ،فزون زِ شدّاد2
از نسل و نـژاد آدمـي تو
وي دشمن جمله آدميـزاد
شدادِ لجوجِ نسلِ بوجهل
اي كينه ور لجوج بنياد
كُشتي ده هزار نوجوان را
آن سرو قدان همچو شمشاد
صدام ، اگر تويي مسلمان
مسلم كُشي ات بُوَد زِ الحاد3
گر تابع دين احمدي(ص) تو
بر دين زِ چه مي كني تو بيداد
احمد(ص) عربس،تو نسل اويي
بر نسل همان شده تو جلاد
اي زير لواي4 چتر اسلام
زِ اسلامِ تو صد هزار فرياد
اين آل محمد(ص)، خميني(ره)
اولاد علي(ع) پاك بنياد
ذُريه ي آن محمد(ص)است اين
از نسل و نژاد زين العباد5
ذريه ي دختـر پيامبر (ص)
كي با تو بناي جنگ بنهاد
با حزب خدا ، چرا بـجنگي
اي پيرو شرك و فسق و افساد
اين حزب الهي است به ايران
حزب كمونيسم اش بر افتاد
ماننـد يزيد كينه جويـي
چون كينه وري به اهل عُباد6
دزفول كه شهر مسلمين بود
ويرانه كنـي ، به جاي آباد
موشك زِ هوا چرا كني پَرت
در خوابگهش به طفل و نوزاد
ظلمي كه تو كينه جو نمودي
تاريخ جهان ، ندارد اين ياد
صد قامـت نخل نوجوانـي
از تيشه ي ظلم تو بـيافتاد
ترسي زِ خدا به دل نـداري
دل سنگ تري،زِ سنگ و فولاد
پَست فطرتي ات ،نشان بدادي
لعنت به تو و به فطرتـت باد
اين بعثي حزب نحس شيطان
فرمانبـر مردمان شيّاد7
چنگيز كه خون ملتي ريخت
بـر ملت خود ، نـمود امداد
خون دو سه ملتس تو ريزي
ايرانس و مصر و خلق بغداد
صدام اگـر خدا پرستـي
كارتر زِ چه بر تو باشد استاد
خوردي تو فريب آمريكا را
ريگان كه تورا فريب همي داد
اين تجربه را زِ من تو بشنو
ظلمي كه نمود و بـر نيافتاد
خونريزي وجنگ وكينه جويي
وحشيگري است،نه كار زُهاد8
اين حزب خدايي است به ايران
فرمان خدا نـموده ارشاد
صدام به خدا ، بـبر پناهـي
تا حزب خدا كنندت آزاد
فرمانـده مملكـت نـباشي
بـر مملكتـت نـگشتي استاد
نقشي كه به بيستون بماندست
اين يك هنرس،زِ دست فرهاد
صدام به دروغ نـمي تواني
تنظيم كني تو شهـر بغداد
هرفرد اگر دوصد دروغ گفت
يك در به طريق راست نگشاد
فرمان دو رنگي و دروغـت
فرماندهـي تو داده بر باد
ديشب عَلمت به خواب ديدم
آن پرچم تو زِ دستـت افتاد
گر شعر نكوتري حسن گفت
نقش هنري نمود ايجاد
1- كنايه از صدام حسين رئيس جمهور عراق 2- پادشاهي ستمگر 3- از دين برگشتن 4- پرچم 5- امام سجاد(ع)
6- عابدان 7- مكار 8- پارسايان
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
روان سرایندهی ارجمند این اشعار ناب شاد