روزی تو می آیی .....
دیریست این دنیا به چشم من
دیگر قشنگ و خوب و زیبا نیست
خورشید به من گرما نمی بخشد
شب را دگر میلی به فردا نیست
خشک شد گل خنده به لب هایم
یخ بسته هم زاد زمستانم
من خود صدای غرش دردم
زخمی غم ، در گیر طوفانم
در کوچه های بی عبور عشق
با کوله ای از غم رها ماندم
هر لحظه هر جا که کم آوردمم
نام تو را در زیر لب خواندم
تو از تبار نور و ایمانی
تنها امید مانده در دنیا
تنها دلیل خوب فردایی
ای تک سوار سبز رویاها
روزی تو می آیی و می دانم
آن روز جهان رنگ دگر دارد
دنیا گلستان می شود وقتی
یاد تو را این دل به سر دارد
آقا جهانم بی تو روشن نیست
تنها تو که ناجی دنیایی
این را یقینا خوب می دانم
آقای من روزی تو می ایی
دنیا اگر چه تنگ و تاریک است
در هیچ گلی میل شکفتن نیست
روزی تو می آیی و می بینم
درد و غمی همراه با من نیست
ای آبروی عاشقی برگرد
از جنس نور مرد خدایی تو
از آسمان اندوه می بارد
ای یوسف زهرا کجایی تو
ملیحه ارجمند
یخ بسته همزاد زمستانم
درودها شعر زیبایی بود .
یا مهدی.