سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      محبوس

      شعری از

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)

      از دفتر مانامه نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۲۲:۳۴ شماره ثبت ۱۰۵۰۳۳
        بازدید : ۱۱۹۹   |    نظرات : ۴۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

       
      میترسم از دنیایی که
      پِهن گاو هایش
      نشسته بر
      ردِ گام ها یش. 
      .................................
      الو ...سلام....شاهرخم
      پشت فرمونم
      راهو که رسوندم به دره ....میبینمت.....
      خداحافظ.
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۰۵
      درود جناب شاهرخ خان خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۰۹
      سلام
      از کوچکترین سایت به بانوی ارزشمند و بزرگوار سایت
      ارسال پاسخ
      مهرداد عزیزیان
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۳:۲۳
      درود بر شما
      گیرا بود عزیز 👏👏🌺
      در این فکر بودم که " گام هایم" به جای " گام هایش" با علم به اینکه معنا را تغییر میدهد آیا میتواند نظر مساعد شاعرش را جلب کند یا خیر
      که البته این پا از گلیم دراز تر کردن بود ،در حوزه ای که اشرافی به آن نداشتم🌺🙏🌺
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۱۸
      پهن گاو ها ،میشه هر چیز بد ...افکار باطل...پول های نا مشروع و....
      گام ها میشه ...تفکراتمثبت بزرگان ...تلاش پدران مادرانمان در کسب حلال....
      نظرتان کامل است ولی
      کنی اهنگو بهم میریزد
      و تمرکز جناسی رو از روی ..و..در گاو .و ...م.در گام... بر میدارد .
      و معنی مثبت را به راوی بر میگرداند که من متاسفانه از ان دور دورم
      ممنون از اینکه برام وقت گذاشتید
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۵۸
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و پر معنی بودند
      موثر و مبین مشکلات جامعه
      دستمریزاد
      موفق باشید خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۲۸
      سلام استاد عزیزم
      خیلی خوشحالم از زیارت جنابعالی
      ممنون بابت فرمایشاتتان
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۰۱
      خندانک
      مهرداد مانا
      شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۵۰
      سلام ....

      یعنی کافیه که سرنخ دست یه آدم وراج مثل مانا بدهند . که حوصله همه را سر ببرد . حالا ما در اینجا سه نماد داریم :

      ۱- گاو
      ۲- گام
      ۳- پِهِن


      گاو حیوانی ست شیرده و گوشت ده و پوست ده !!! و کارکن ، که حتا همان پهنش خاصیت بسیار دارد ( و می چربد و می ارزد به بسیاری از حرفها و وعده های برخی ) گاو تا اینجای کار حیوانی ست به غایت مفید که در داستانهای عامیانه از او نیز بسیار یاد شده و اتفاقا گاه چنان حرمتش در برخی جاهای این جغرافیای مشکوک زمین ، زیاد است که در جایگاه الوهیتش قرار می دهند . ( البته ما نیز از گاوها پیروی کردیم . فقط گاوهای ما روی دو‌پا راه می روند ) اما بعد ..... یاد گرفتیم که استعاره بعد از حذف سه رکن تشبیه و آوردن "مشبه به" به تنهایی تازه رخ نشان می دهد .

      مثال :

      او مثل گاو نادان است( تشبیه ساده )
      او مثل گاو است( مجمل اگه اشتباه نکنم‌)
      او گاو است( تشبیه بلیغ )
      گاو ( استعاره )


      پس وقتی در خیابان سر یکی داد می زنیم گاااااااو در واقع گاو را در مقام جهل و نفهمی آن جناب شریف به کار برده و بی آنکه قصد صور خیال کرده باشیم ، یک استعاره ی توپ ساخته و پرداخته ایم که اتفاقا دیگر مستعار نیست و شاید روزی برسد که اطلاق کلمه ی آدمیزاد به یک گاو ، باعث تکدر خاطر همایونی اش گردد .
      راستی گاو در این شعر کیست ؟؟ 🧐🧐🧐

      گاو کسی ست که گلوله را می بیند ولی همچنان شیک و مجلسی ، با پرستیژ روشنفکر مآبانه اش مشغول مصاحبه با جراید جویده ی اینور و آنور است که " عاقاااا صف ملت از اوباش جداست و باید همه احترام به عقاید و خشونت پرهیزی را تمرین کنیم !!! "
      و کسی نیست بگوید تمام این سرتیتر های آب و اتوکشیده فقط تا قبل از شلیک اولین گلوله و پایین امدن اولین باتوم معنی دارد !
      الان خیلی وقتست گلوله ها شلیک شده و باتوم ها خیلی استخوان ها را شکستند ... ما کماکان کف خیابانیم . شما هم این بلغورات و ماله کشی مدرنتان را بگذارید برای مصاحبه هایتان در ماهواره و کلاب هاوس " بگذریم ...


      اما گام و پِهِن که دو نماد دیگر این سروده بودند . احساس می کنم با روشن شدن چیستی گاو ، ابهامی در مورد آن دو باقی نمی ماند . بهرحال کسی از ما با مفاهیم مربوط به طویله و طریق ، غریبه نیست

      شاهرخ نازنین این را به حساب نقد نگذار . و بر این دیوانه ببخشا😘😘 ضمنا ما هممون ته دره ایم .‌
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۴۶
      سلام عزیز دلم
      همانطور که گفتی پهن گاو یعنی بعضی از ادم های خوب که ته مانده ی ذهنیشونو نصیب ما کردند و گام های یی ا حذف کردند
      بیشتر نمینویسم
      هر شعری که میایی برام لذت بخشه
      ارسال پاسخ
      سیاوش آزاد
      سیاوش آزاد
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۱۲
      سلام با بعضی قسمتهای نقد مانا موافق نیستم استدعا دارم ممحض در حوزه ی ادبیات باشید هم شما و هم شاهرخ خان
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      مهرداد مانا
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
      موضوع ادبیات چیست ؟
      مگر ادبیات از زندگی جداست ؟
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۷:۴۳
      سلام دوست عزیزم ازاد
      اگر بخواهی ادبیاتی فکر کنی
      پهن گاو را ترکیبات تهاجمی به ادبیات مثل هلی کوپتر در نظر بگیر و رد گامرها را تلاش دوستاد ادیب برای برای ساختن واژهای معدل مثل بالگرد .
      هر جور که فکر کنی میشه تفسیر کرد
      عظیمه ایرانپور
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۵۳
      درود بر شما
      زیباست
      قلمتان سبز خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۱۰
      سلام بانو بزرگوار
      ممنون از شما
      ارسال پاسخ
      رضا رضوی تخلص (دود)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
      سلام و درود جنا شفیعی گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۱۰
      یلام استاد عزیزم خوش امدید
      ارسال پاسخ
      سیده نسترن طالب زاده
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵
      درودتان استاد بزرگمهر ..
      زیبا و تامل برانگیز بود ..
      در نواحی غرب طبرستان و گیلان ، به گاوچرانان که عموما گله های گاو را به کوهستانها میبردند ، گالش گفته میشد ..گالشان در نواحی کوهپایه ها زندگی میکرده اند و داستانهای محزون زیادی در مورد سقوط این چوپانان از ارتفاعات در منظومه های گالشی گیلکی و طبرستانیست ..برایم یاداور آن اشعار فولکلور شد ..
      امید که همیشه با سرعت مطمئنه برانید ، پاییز است و جاده ها مه آلوده و بارانی. سلامیتان آرزوست.
      🌼

      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۱۴
      سلام بانو
      خیلی ممنون از اطلاعات خوبی که بهم دادید
      سر تا سر ایران پر است از این داستان ها ولی کم شده اند راوی های دانا...
      این الو هم از داستان های غمگین خودکشی یه راننده است.
      متاسفانه یه جور دیگرشو شاهد بودم و خدا بخیر بگذراند.
      خیلی ممنونم که در صفحه ناقابلم وقت میگذارید.
      ارسال پاسخ
      فاطمه گودرزی
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۳۴
      سلام و درود بر شما
      امید که همه راه های زندگیتان به خوشبختی و شادی ختم شود
      زیبا بود خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۲۷
      سلام
      انشالله که همینطور میشود
      و امیدوارم که شما هم همیشه سالم و شاد باشین
      ارسال پاسخ
      حدیث عبدلی (یارا)
      پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۴۹
      سلام و درود جناب شفیعی گرانقدر
      سروده تان کوتاه و تامل برانگیز بود
      و ازچنین سروده هایی لذت می برم

      قلم قشنگ تان ماندگار خندانک

      خندانک
      خندانک
      خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
      بسیار ممنونم از لطفتان
      شعرتان شاهکار بود
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۲۶
      سلام جناب شفیعی
      بسیار زیبا
      درود
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۲۰:۵۶
      سلام
      بانوی بزرگوار
      ممنون از شما
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰ ۲۱:۲۱
      کوتاهی زیبا ونغز

      درودها برشما جناب شفیعی عزیز وگرامی

      خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۴۷
      ممنون از شما بانو استاد بزرگوارم
      ارسال پاسخ
      محسن ابراهیمی اصل (غریب)
      شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۰۱:۰۸
      درود جناب شاهرخ خندانک خندانک خندانک
      بسیار عالی بود خندانک خندانک خندانک
      خوشحال شدم باردیگر از قلمتان خواندم خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۹:۴۷
      شما منت بر بنده گذاشتید
      یشالله سالم باشین و سر حال
      ارسال پاسخ
      علی غلامی
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۱:۱۲
      با درود
      بهرحال چوپان از پیش می‌رود و گاو از پس!وگرنه پهن بر جای پای چوپان چه می‌کند!؟

      خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۲۲:۰۹
      ای جان به علی عزیزم
      چطوری برادر خوبم
      اصلن عکس جدیدتو نشناختم و رفتم پروفایلتو چک کردم
      کجابی رفیق ...شعرو گذاشتی کنار؟
      ارسال پاسخ
      مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
      يکشنبه ۷ آذر ۱۴۰۰ ۰۱:۲۰
      سلام استاد
      پهن تو جاده بیشتر از دنیاست
      مواظب باشین راهو به رد پا نرسونین
      رسیدین دوباره زنگ بزنین الو بگین استاد دلواپس مرامتونیم خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۶:۰۶
      سلام دوست عزیزم
      دلواپس نباش راه اطراف ما دره نداره
      ارسال پاسخ
      مسيحا الهیاری
      شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
      گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
      حتی اگر به دیده رویا ببینیم
      من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست
      بر این گمان مباش که زیبا ببینیم
      شاعر شنیدنیست ولی میل میل توست
      آماده ای که بشنویم یا ببینیم
      شبها ی شعر خوانی من بی فروغ نیست
      اما تو با چراغ بیا تا ببینیم

      سلام شاهرخ خوبم ته دره رسیدی به ما هم سلامی کن از تنهایی ته این دره میترسم مدام فکر میکنم صخره ها دارند گاو میشوند تازه گاو آهن مرد و شاملو بماند .....
      فکری به حال ما کن داداش
      تو عقاب ته قله ای خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰ ۱۶:۲۸
      مسیحا
      خودت نمیدونی نیستی چقد تنهام.
      همیشه امیدوارم خوب و سر حال و تندرست باشی
      چه شعر زیبایی بود
      خیلی مواظب خودت باش و و و و و
      چشم میبندم
      نه اینکه خوابم میاد
      از اینکه ببینی بی تو زنده ام میترسم
      ارسال پاسخ
      فریبا حسنی
      جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ ۱۲:۵۳
      سلام و عرض ادب
      نکته تلخی داشت
      قلمتان مانا خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۶:۰۵
      سلام
      ممنون از توجه شما
      نکات تلخ ببشتر در قافیه میگنجد
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۷:۳۱
      درود جناب شفیعی گرامی
      برق بازتابی تراش ماهرانه الماس واژه هایتان بسیار در چشمهایم درخشید.
      سپاس از اشتراک نگاه نکته بین که به زیبایی در کوتاهترین اشعار بیان می فرمایید.
      بدرخشید همچنان
      ایام بکام
      خندانک خندانک خندانک
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۶:۰۴
      سلام
      اشعارم ابدا قایل وقت شما را نداره
      و بینهایت ممنون که بتده نوازی میکنید
      ارسال پاسخ
      جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ۰۳:۰۶
      راهو که رسوندم به دره ....میبینمت.
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۶:۰۳
      سلام
      این خط رو خیلی دوست دارم
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3