سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر محمد علی رضاپور
آخرین اشعار ناب محمد علی رضاپور
|
سروشی در مکتب ادبی نورگرایی
(با وزن پردازی پیشرو)
بعد تونل، بنفشه زاری هست/
باصفا باغ پر اناری هست/
و پس از رنگ و آهن و سیمان/
رقص اسپند و گلپر، ایمان انگیز است/
که در این عصر شتاب و شتاب و شتاب و تسلسل ای گل!/
هست با ما، در ما/
سروشی شیدا - شیدا - شیدا - آرامش مست/
چون گل نور. //
لزوم وجود مکتبی بومی در ادبیات ایران:
تقریباً جای مکتبی (فلسفی-) ادبی
از بطن جامعه (و نه از جهان غرب)
در ادبیات فارسی خالی است و آنچه ما داشته ایم، سبک هایی ادبی همچون خراسانی، عراقی و هندی بوده است و ما به دلیل نداشتن مکتب ادبی
- که بسیار جامع تر از سبک ادبی است و قلمروی فراتر از شعر و نثر دارد و
می تواند دیگر هنرها بلکه همه ی جنبه های زندگی را دربرگیرد-
به ناچار در عصر نو، مقلد مکاتب اروپایی بوده و البته در این تقلیدمان گاهی نوآوری هایی نیز داشته ایم.
اکنون، مکتب بومی نورگرایی (LIGHTISM)
در شعر و ادبیات فارسی، مطرح شده است و به خواست خدا و با همیاری شما فرهیختگان گرانقدر، گسترش خواهد یافت و به سایر حوزه های هنر و زندگی نیز به فرخندگی خواهد رسید.
هرچند پیش از این، آثاری پراکنده در ادبیات فارسی در ارتباط با این مطلب داشته ایم،
اکنون با شفافسازی، انسجام بخشی و توسعه ی امر در حدی که شایان ایجاد مکتبی
فلسفی- ادبی باشد، با مکتبی بومی به نام نورگرایی روبرو هستیم که خواهان پشتیبانی فرهیختگان است و در حوزه ی ویژه ی شعر، بطور عام در همه ی قالب ها و بطور خاص در قالب ها و به عبارت بهتر د. گونه های شعر پیشرو کاربرد دارد
(شعر پیشرو:
گونه های آمیخته از شعر سنتی و نو همانند سه گانی، سروش، سه گلشن، شعر سبز یا چندآهنگ و شعر تک
به عنوان رو ساخت + اندیشه های مکتب نورگرایی در ژرف ساخت).
ویژگی های مکتب نورگرایی بطور
بسیار خلاصه:
نگرش توحیدی به پدیده ها در نظر و عمل و ترسیم آن در موقعیت های دنیای امروز، فراخوانی اندیشه های نورگرا از هر دین و مرامی و از هر سرزمینی با هدف ایجاد جبهه ای مشترک در برابر افکار ضد معنوی بویژه افکار صهیونیستی آخرالزمان، بهره گیری از ویژگی های مثبت سنت و دنیای پسامدرن بطور همزمان و در یک اثر واحد، توجه ویژه به میهن و بازآفرینی ارزش های مثبت میهنی نه در چارچوب ناسیونالیسم اومانیست غربی بلکه در چارچوب بومی گراییِ در مسیر توحید، کاربرد نور، رنگ، عطر، طعم و... برای تبیینِ عینیِ انتزاعیاتِ الهی بصورت نسبی و همچنین برای تسلای انسانِ آزاردیده از دنیای پسامدرن معنویت گریز و....
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود و سپاس جناب آزاد گرانقدر و چقدر غمگنانه و ناامیدانه! | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در این عصر قبل و داخل و بعد تونل جز دود و آهن و سیمان و سیاهی چیزی نیست و گلها بر غسالخانه ی آزمایشگاه هستند خدای دگری باید بیاید به قول متعمقین در برزخ دو هیچیم گذشته ای که نوستالژیکست برایمان و نیست و اعاده اش هم میسر نیست و حسرتش را میخوریم و آینده ای که آنهم نیست و انتظارش را میکشیم خدای دگری و یا ابرمردی باید بیاید
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از غیب برون آید و کاری بکند
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند
دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
کس نیارد بر او دم زند از قصه ما
مگرش باد صبا گوش گذاری بکند
دادهام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
کو کریمی که ز بزم طربش غمزدهای
جرعهای درکشد و دفع خماری بکند
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند