سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      از رنگِ درون تا پُست مُدرنیسم

      شعری از

      ابوالفضل زارعی

      از دفتر خنیاگر ِروزگار نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۰۲ شماره ثبت ۱۰۴۵۰۷
        بازدید : ۱۸۷   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ابوالفضل زارعی

      ما پُر از مَکریم و نیرنگیم باز
      ما دو روییم و پُر از رنگیم باز
      کو  نشان  از  اعتقادِ  آهنین 
      مُرده دیگر معنویت در زمین
      وای انسان گشته مَصلوبِ زمان
      باز آن اَشرف شده غرقِ جهان
      کو  دگر پاکی و صافی مُرده ایم
      سیلی از دستِ سیاهی خورده ایم
      عصرِ حاضر عصرِ پُر مَکر و  ریا
      کو محبت ، گشته خاک و کیمیا
      روی صورتها نشسته صورتک
      هرکسی دارد دَغَل ها و کَلَک
      چون بَهایم اهلِ ظاهر گشته ایم
      بنگر اکنون دل به ظاهر بسته ایم
      عصرِ ما ،عصرِ پُر از غرقاب و خواب
      عصرِ گنداب ، عَفِن گشته است آب
      کو دگر چون مولوی و جامیان
      شد تُهی  دنیا  از آن  حَلاجیان
      تو نشان از همدلی داری بگو
      کو  کمی همیاری و کارِ  نکو
      خوبی و نیکی شده مدفون و خاک
      قلبِ گورستان شده جایش چه باک
      ما به ظاهر بَه چه خوبیم و چه شَنگ
      از درون تاریک و بَس مستیم و مَنگ
      نَفسِ من غالب شده  با  تیرگی
      قیرِ تن  حاکم  شده با  چیرگی
      یک زمان درسِ طَهارت خوانده ایم
      باز  امّا  در  نِجاست  مانده ایم
      روحِ من تو پُر ریایی خاک شو
      یا نه تو  ، فکری نَما و پاک شو
      قرنِ اکنون ، قرنِ تخریبِ اَدَب
      ((بی ادب محروم گشت از لطفِ رَب))
      نیتّت ،رنگش به رنگِ گُلخَن است
      تا نشد پاک آن کجا چون گُلشن است
      دیگر انسان بی خدا و خالی است
      اعتقادش کاهی و پوشالی است
      شد سَماعِ دوره ی ما قُرصِ اِکس
      آبِ شَنگولی زدن در حینِ سکس
      ما به فکرِ بَنگ و ناسیم و حَشیش
      دل نَسوزانیم هم بَر جانِ خویش
      می رود اَفیون درونِ جان و تن
      کاش من خوابیده بودم در کَفَن
      تا نبینم آدمی چون چار پاست
      پَست تر  از جانور  یا  اژدهاست
      کو  کَمی عشقی که جامی گفت از آن
      کو  کمی از عشقِ حافظ در جهان
      قرنِ ما قرنی که مُرده معرفت
      تو نشانَم دِه کمی شرم و عِفت
      سینه ای دارم پُر از آه و دریغ
      رَه کجا داریم ما با این طریق
      دینِ خود دادیم و دنیا باختیم
      ما لباسی دوزخی را  بافتیم
      بافتیمَش در تَنِ ما جا گرفت
      نایِره در ما دوید و  پا  گرفت
      وَجد و حالِ ما شده ودکا زدن
      آبِجو ، ساکی شده نوشِ بدن
      بویِ اَلکُل می دهد اخلاقِ ما
      ننگِ جان روی جَبین شد داغِ ما
      سور و ساط و دود و دَم شد کارمان
      دودِ  اَفیون  بَهرِ عُقبی  بارمان
      کوکناری ، دودی و تریاکی ام
      کو  کمی انسانیت کو پاکی ام
      ما در این عصرِ مُدرنیته گُمیم
      چون رُباطیم و کجا چون مَردُمیم
      مهربانی  رفته  از  دنیای  ما
      خودپسندی مُد شده ، ای وایِ ما
      قلبِ انسانها شده چون گویِ گِل
      کو دگر یک سینه پاک و پاکدل
      باخت  او بازیِ  نَردِ  زندگی 
      شد نصیبش غفلت و دلمُردگی
      شد اَسیرِ جسمِ پوشالیِ خود
      شد اَسیرِ وَهمِ توخالیِ خود
      حَرفِ من گشته طویل و بَس دراز
      پَس دَرِ این قصه را کردم فَراز
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۴۸
      درود بزرگوار
      طولانی و زیبا بود
      مبین مشکلات جامعه
      آموزنده خندانک
      طوبی آهنگران
      شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۲۳
      سلام جنب زارعی
      بسیار بسیار زیبا
      دورود بر شما خندانک
      طوبی آهنگران
      شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۲۳
      خندانک
      طوبی آهنگران
      شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۲۳
      🌸🌸🌸🌸🌸
      🌸🌸🌸🌸🌸
      🌸🌸🌸🌸🌸
      🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
      🌸
      🌸
      🌸🌸
      🌸
      محمد باقر انصاری دزفولی
      يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۸
      با سلام وارادت شاعر بزرگوار
      همیشه
      طبعتان جوشا
      زبانتان گویا
      قلمتان نویسا
      دلچسب و زیبا شعری بود
      هزاران درودتان باد
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3