پمپاژ قلب

سلام مرد نیک اندیش

ما که ترکی را
مادرزادی
نمیدانستیم
ایضا
معنا

کاش معنا میکردی

با سپاسمندی

سلام ببینید چقدر به شما علاقه دارم با اینکه ترکی نمیدانم سعی کردم از لابلای کلمات مشترک چیزی عائدم شود گویا باز زمانه را مورد عتاب قرار دادید معنای این بیت را نمیدانم با این وجود نمیدانم چرا دوست دارم
وجدانا پس نه گلیبدی عاشقین قلبی یانیخدی
اورگیم دای دوزه بیلمیر پمپاژی چوخ چوخ ضعیفدی

سلام و درودها استاد هاشمی بزرگوار و عزیز
دلنشته های شما زیباست
خوشیها نصیبتان
در پناه حق

ترجمه شعر
روز بروز صبر و طاقتم دیگه داره کم میشه
نور ز چشمانم رفته لحظه هام باریکتر شده
از عشق تو پیر شدم ریشمم سفید گشت
اینجوری اگه بره دیگه چیزی از عمر باقی نمانده
منم آرزو میکنم مانند من عاشق و مجنون بشی
اندازه من نه یک هزارم من بسوزی
اونموقع منو بیاد بیاری فورا بخودت بیای
به پاهای خود بزنی (زنها موقع شیون به پاهای خود میزنند)و بلند شدی دنبال من بگردی
آرزو میکنم مانند من حسرت یار بکشی
ولی کاش اونموقع مثل من از این دودها نکشی
آرزو میکنم روز بروز روزگاران شاد باشه
ولی کاش زمانه ات مانند خود ظالم و بیرحم نباشه
من که دیگه از دست رفتم نگرفتی منو از دست غم
درمانی به این درد عاشقی ندادی که هیچ گفتی از این عشق بگذر
اصلا خیال کن دنیا بی صاحبه شب و روز هم دروغه
وجدانت کجا رفته قلب این عاشق سوخته
قلبم دیگه طاقت نمیاره پمپاژش خیلی ضعیفه
قلبم تکه تکه شده رنگمم پریده زرد شده
حسین سرپا مرده دیگه قوتی نداره پاهایم
دیگه اصلا طاقتی ندارم الا دختر مگه تو هیچ اصلا دین نداری

سلام و درود بر شما
چه زیبا و پر احساس بود
سپاس بابت تر جمه
وبهر مند کردن ما از این زیبای پر احساس

اگر میخواهید کسی عذاب بکشد.
او را نفرین به عاشق شدن نکنید
این عذاب ابدی خیلی درد دارد .